آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص245
کند، ناگزیر باید سازوکارهایی ادبی را برگیرد. در زبان شناسی جدید هرگاه متنی ویژگی های ادبیّت داشته باشد، آن را در حوزه شعر قرار می دهند. ازآ نجایی که یکی از مؤلفه های شعر، زبان شعری است، این مؤلفه می تواند در نثر هم ظهور یابد؛ به همین روی سجع از جمله ابزارهای تبدیل کننده نثر به شعر است. سجع یعنی هماهنگی فاصله ها در شعر و نثر که مبتنی بر یک حرف باشد. فاصله ها چنان که گفته اند، « یعنی حروفی همسان »[1] که آن را به دو قسم حروف همگن و حروف نزدیک به هم تقسیم کرده اند .[2]
سجع در نهج البلاغه بسامد بالایی دارد و حدود 867 بار در این متن آمده است. کثرت حضور این آرایه آن را به شعر نزدیک ساخته است. نکته مهم دراین باره این است که سجع در متن نهج البلاغه خودبه خود یک ارزش تزئینی نیست؛ بلکه در خدمت معناست. نکته دیگر اینکه سجع در خطبه ها بیش از نامه ها و حکمت ها آمده است و این بدان سبب است که خطبه در گفتمان شفاهی اهمیّت دارد و هدف آن همچنان که گفتیم، اقناع و تأثیرگذاری است؛ لذا طبیعی است که تحت تأثیر قراردادن احساس و عاطفه مخاطبان و اقناع عقلی آنها از این روش حاصل می شود؛ لذا خطیب می کوشد، از تمام ابزارهای زبانی بهره گیرد تا به هدف خود برسد. یکی از این ابزارهای تأثیرگذار سجع است که در متن نهج البلاغه به خوبی از آن استفاده شده است.
چنان که گفته شد، سجع در خطبه ها بیشتر به کار رفته است تا نامه ها؛ اما این بدان معنا نیست که این ویژگی ادبی در متن نامه های نهج البلاغه موجود نباشد. این ویژگی را در نامه حضرت عليه السلام به پسرش امام حسن عليه السلام پس از بازگشت از صفین ملاحظه می کنیم. برای اینکه ظهور و تجلّی این عنصر