آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص235
گفتمان غالب در دوره اسلامی برمی گردد که معمولاً بر ایجاز مبتنی بوده است و فضای حاکم می طلبید که کلام به اختصار بیان شود و یک معنا به چند روش بیان نگردد؛ چون هدف ابلاغ پیام در کوتاه ترین زمان بوده است و این هدف اقتضا می کند که تکرار رخ ندهد. تکرار در نهج البلاغه گونه های مختلف دارد؛ از جمله این انواع:
تکرار آوا
مراد تکرار یک آوای مشخص است که به قصد کارکرد تأثیری آن از دو حیث زیبایی شناسی و معناشناسی می باشد. تکرار یک آوا معانی اشاری و پنهانی دارد که با اندیشه ورزی و دقت نظر می توان آنها را دریافت. گاه یک یا چند آوا در متن تکرار می شود و آدمی روح آن را در متن حس می کند؛ برای نمونه این جملات را می خوانیم:
«… فَإذا أمَرتُکُم بِالسَّیرِ إلَیهِم فِی أیّامِ الحَرِّ قُلتُم: هَذِه حَمَارَّةُ القَیظِ أَمهِلنَا عَنَّا الحَرُّ وَ إذا أمَرتُکُم بِالسَّیرِ إلَیهِم فِی الشِّتاءِ قُلتُم: هَذِهِ صَبَارَّةُ القُرّ، أمهِلنا یَنسَلِخ عَنّا البَردُ. کُلُّ هَذا فِراراً مِنَ الحَرّ وَ القُرّ. فَإذا کُنتَم مِن الحَرّ وَ القُرِّ تَفِرُّونَ؛ فَأنتُم وَاللّهِ مِنَ السَّیفِ أَفَرُّ …:[1] چون در گرمای تابستان به کارزارتان فرا خوانم، می گویید که در این گرمای سخت چه جای نبرد است؛ مهلت مان ده تا گرما فروکش کند و چون در سرمای زمستان شما را به کارزار فرا خوانم، می گویید که در این شدت سرما چه جای نبرد است؛ مهلتمان ده تا صولت سرما بشکند. این گونه که از سرما و گرما می گریزید، به خدا سوگند که از شمشیر گریزان ترید ».