آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص218
چیست که شما را کالبدهایی بی جان و جان هایی بی کالبد و زاهدانی بی هیچ شایستگی و بازرگانانی سودنابرده مشاهده می کنم ».
هنگامی که در عبارات بعدی همین خطبه معنا تغییر می یابد، واژگان هم تغییر می یابند و موسیقی کلام عرض می شود و می فرماید:
« وَ أیقَاضاً نُوَّماً ( بیدارانی خواب )
وَ شُهُوداً غُیّباً ( حاضرانی غایب )
وَ ناظِرةً عَمیاءَ ( ناظرانی کور )
وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ ( شنوندگانی کر )
وَ نَاطِقَةً بَکمَاءَ »:[1] ( و گویندگانی لال )
همگنی آوایی میان حروف و کلمات در واژگان که ترجمان حالت درونی و احساس گوینده است و وجود ضرباهنگی پی درپی در کلماتی چون « اشباح، ارواح، صلاح، ارباح » با آن احساس حسرت بر گذران عمر بی فایده مخاطبان که می توانستند این چنین نباشند، همسان و هماهنگ است.
در متن زیر هم نمونه ای از این فاصله های قافیه مند را می بینیم که آن را به نظمی زیبا تبدیل کرده است:
« فَإنًّ المَوتَ هادِمُ لَذّاتِکُم ( مرگ ویران گر لذت ها )
وَ مُکَدّرُ شَهَواتِکُم ( و تیره کننده خواهش ها )
وَ مُباعِدُ طِیّاتِکُم [2] ( و دورکننده هر مقصدی است ).
در ادامه با تغییر موضوع، آهنگ و قافیه هم تغییر کرده است:
« فَیُوشِکُ أن تَغشَاکُم دَواجِی ظُلَلِه
وَ احتِدامُ عِلَلِه