آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص207
چنان که در نهج البلاغه هم آمده است.
یا دو کلمه « اسیر » و « عانی » در جملات زیر: « فَمَن آتاهُ اللّهُ مَالاً فَلیَصِل بِهِ القَرَابَةَ وَ لیَفُکَّ بِهِ الأسِیرَ وَ العَانِیَ وَ لیُعطِ مِنهُ الفَقیرَ وَالغَارِمَ :[1] کسی که خدا به او مالی ارزانی داشته، باید به خویشاوندان برساند و مهمانی های نیکو دهد و اسیران و گرفتاران را از بند برهاند و به مستمندان و وام داران چیزی عطا کند ». ابن ابی الحدید بر آن است که این دو کلمه با هم مترادف اند؛ هرچند در لفظ اختلاف دارند، در معنا یکی هستند .[2]
واژه دیگر که مترادف به نظر می رسد، مسکین و فقیر است. حضرت می فرماید: « مَعَ مَا فِی الزّکاةِ مِن صِرفِ ثَمَراتِ الأرضِ وَ غَیرِذَلکَ إلَی أهلِ المَسکَنَةِ وَ الفَقرِ :[3] و در زکات محصولات زمین و غیر آن به مستمندان داده می شود ». گفته اند، فقیر کسی است که هیچ چیز ندارد؛ ولی مسکین دارد، ولی برای زندگی او کافی نیست .[4] علاوه بر شارحان نهج البلاغه، لغویان نیز برآن اند که « مسکین کسی است که اگر آدمی در احوال او تأمّل کند، دلش به حال او می سوزد و چنین کسی را مسکین گویند ».[5]
در این قسمت هدف بررسی تفاوت های واژگان هم معنا نیست؛ بلکه هدف آن است که بیان شود، در نهج البلاغه واژگان هم معنا وجود دارد؛ ولی چنان که بیان شد، نمی توان آنها را به طور دقیق مترادف به حساب آورد. این گونه واژگان به انسجام و پیوند متن کمک می نمایند. وجود این واژگان یعنی