پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص201

نکته ها می یابد، بررسی گردد و شناخته شود و به این اعتبار، شناخت ساختار یا شالوده اصلی اثر مهم ترین جنبه پژوهش ادبی است ».[1]

بررسی متن نهج البلاغه از این حیث از آن جهت اهمیّت دارد که می توان به مناسبات درونی و بیرونی آن پی برد؛ یعنی اینکه گوینده در فرایند پیام رسانی و تأثیر بر مخاطب از چه سازوکارهایی استفاده کرده است ؟ این سازوکارها چنان که گفته شد، در دو حوزه معنایی و زبانی ارائه شده است. حضرت عليه السلام در حوزه معنایی از ابزارهایی چون مجاز و استعاره و کنایه بهره برده و در حوزه زبانی، از گزینش واژه و جلوه های بیرونی زبان، موسیقی، سجع، طباق، تضاد، جناس و … استفاده کرده است. از جمله سازوکارهای بیانی در متن نهج البلاغه، بیان تشبیهی است که در آفرینش هنری آن تأثیر بسزایی دارد. در ساختار نهج البلاغه که دو حوزه لفظ و معنا با هم پیوند خورده اند، تکرار معنا، بسط و تفصیل و زیباسازی معنا از راه صورت به وضوح دیده می شود؛ به همین روی انسجام متنی در آن به استواری آن کمک کرده است. مراد از انسجام « ابزارهای زبان شناختی است، اعم از دستوری، واژگانی و معنایی که باعث پیوند جمله ها با یکدیگر می شود و در قالب واحدهای بزرگ تر چون بند، به هم متصل می شوند ».[2]

یکی از ابزارهای انسجام سنجشی به متن تکرار است. تکرار که به قصد تبیین بیشتر موضوع و معناست، گوینده یا نویسنده آن را در دو جهت ارزش معنایی و زیبایی متن به کار می گیرد. این تکرار می تواند به گونه های زیر باشد :[3]

  1. 1. . بابک احمدی؛ ساختار و تأویل متن؛ ج1، ص50.
  2. 2. . فردوس آقاگل‌زاده؛ تحلیل گفتمان انتقادی؛ ص9.
  3. 3. . ر.ک: خلیل پروینی و علیرضا نظری؛ «بررسی نقش عامل تکرار در انسجام‌بخشی به خطبه‌های نهج‌البلاغه».