پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص189

« فَخُذُوا لِلحَربِ أُهبَتَهَا وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا فَقَد شَبَّ لَظَاهَا وَ عَلَا سَناهَا :[1] جنگ را آماده شوید و ساز و برگ نبرد آماده دارید که آتش کارزار افروخته شده و شعله آن بالا گرفته است ».

حضرت عليه السلام در این عبارت جنگ را به آتش تشبیه کرده است؛ امّا مشبه به ( آتش ) را حذف و از لوازم و نشانه های آن « شعله ورشدن شراره آن » ( شَبَّ لَظَاها ) را ذکر نموده است. کارکرد این استعاره ایجاد بیم و هراس در دل مخاطبان است تا آن را جدی بگیرند و سستی و کاهلی به خود راه ندهند که جنگ همچون آتشی است که فرونشاندن شراره های آن با جنگیدن است و دفاع کردن. چنین تعبیری را در عبارت « و ماجت الحربُ بأمواجها »[2] نیز آورده است که جنگ را به دریای خروشان تشبیه کرده و آن نیز استعاره مکنیّه است. تصویر جنگ در این عبارات برگرفته از پدیده های محسوس است؛ ولی دخالت و تصرّف عقل و قوّه خیال آن را تأثیرگذار کرده است.

در خطبه ای که حضرت در مسیر شام ایراد فرموده، چنین آمده است: « و قَد أرَدتُ أَن أقطَعَ هذِهِ النّطفَةَ ».[3] لحن کلام تهدید و هشدار است. به کارگیری فعل « اقطع » از باب استعاره به معنای آن است که این کار برای من آسان است؛ به کارگیری لفظ « نطفه » به معنای آب اندک نیز بیانگر آن است که مانع و رادعی در برابر اراده من نیست؛ البتّه مراد از « نطفه » آب فرات است ؛[4] درضمن در این عبارت، مجاز مفرد مرسل با علاقه جزئیت نیز وجود دارد.

این تصاویر استعاری موجب گسترش معنا و الهام بخشی به واژگان متن

  1. 1. . همان، خ26.
  2. 2. . همان، خ101.
  3. 3. . همان، خ48.
  4. 4. . ابن‌ابی‌الحدید؛ شرح نهج‌البلاغه؛ ج3، ص201.