آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص184
آن است؛ یعنی مسئله را به خوبی بررسی کرده است.
حضرت عليه السلام باز در همین معنا در تشویق یارانش به جنگ فرموده است: « معاشرالمسلمین استشعِروا الخشیة و تجلْبَبَوا السکینة :[1] ای گروه مسلمانان، ترس از خدای را شعار خود سازید و جامه آرامش و شکیبایی بر تن پوشید ».
حضرت عليه السلام در این عبارت از مسلمانان می خواهد که جامه خشیت بر تن کنند و جلباب آرامش برگیرند. خشیت را به جامه تشبیه کرده است؛ حال آنکه خشیت را نمی توان بر تن کرد. مراد آن است که تقوا را به طورکامل رعایت کنند. در اینجا در هر دو مورد از امر معقول به امر محسوس و ملموس حرکت کرده و در بیان معنایی که در ذهن داشته به استعاره روی آورده است؛ زیرا به خوبی دریافته است که زبان عادی در بیان آن معنا و آن احساس درونی ناتوان است.
حضرت وقتی خبر حمله یاران معاویه به شهر انبار و ایستادگی نکردن یارانش در برابر لشکریان معاویه را شنید، در خطبه جهاد با شور و حرارتی وصف ناشدنی فرمود: « قَاتَلَکُم اللّهُ لَقَدْ مَلَأتُم قَلبِی قِیحاً وَ شَحَنتُمْ صَدرِی غَیظاً و جَرَّعتُمُونِی نُغَبَ التّهَامِ أَنفاساً :[2] مرگ بر شما باد که دلم را از خون لبریز کردید و سینه ام را از خشم آکنده و جام زندگی ام را از شرنگ غم آکندید ».
این خطبه که سرشار از هیجان روحی و عاطفی حضرت عليه السلام می باشد، خطاب به کسانی است که در برابر تجاوزگری و ستم لشکر معاویه تن به خواری دادند. سبک بیانی خطبه همراه با واژگان کوبنده و آهنگ و ریتم تند آن به کمک گوینده آمده است تا هرچه بهتر و تأثیرگذارتر پیام را به مخاطبان