آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص162
معنایی و ریتم و آهنگی به وجود آید که موجب وضوح معنایی و استواری عبارت گردد؛ پس کارکرد این عناصر تصویرساز در این عبارات همان گسترش معنا و وضوح و روشنی آن است.
نکته قابل توجه در عناصر مقابله ای در عبارات نهج البلاغه، مقابله افعال است که در این متن غالب است. کارکرد این تقابل های فعلی که معمولاً در دو چیز همخوانی دارند، یعنی زمان و نوع مسندالیه و باب فعل ها در مجرد و مزید بودن، آن است که موجب پویایی و تحرّک و سرزندگی تصاویر می گردد و یکنواختی و یکسانی را از بین می برد؛ برای نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
● ماضی مثبت با مسندالیه جمله: « رغا فاُجبتُمْ و عُقر فهربتُمْ :[1] چون بانگ برآورد، وی را پاسخ گفتید و چون قلم وی پی شد، روی به گریز نهادید ».
● مضارع منفی با مسندالیه جمع: « لایَصدروُنَ عَنه وَلایَعودوُن إلَیه :[2] چون در آن افتند، بیرون نتوانند شد و چون بیرون آیند، هرگز هوس نکنند که بار دیگر در آن افتند ».
● ماضی مثبت با ضمیر غایب: « أَقرَّ بِالبَیعةِ وَ ادَّعَی الوَلیجةَ :[3] به آن اقرار کرده، دعوی پاکدلی می کند ».
● امر با مسندالیه مفرد مخاطب: « إِرمِ بِبصَرِکَ أقصَی القَومِ وَ غُضَّ بَصَرکَ :[4] تا دورترین کرانه های میدن نبرد را زیر نظر دار و صحنه های وحشت زا را نادیده بگیر ».