آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص134
جدید مبتنی بر نظام اندیشگانی شاعر است و تصویر را همان رؤیا، کشف و الهام می دانند. تصویر هنری تنها ابزار تزئین اضافه شده به شعر یا متن نیست؛ بلکه شیوه اندیشه ورزی نیز هست. در تصویر است که معرفت هنری یا معرفت ادبی به منصّۀ ظهور می رسد؛ به عبارت دیگر در معرفت هنری یا ادبی، اندیشیدن به امر زبانی بدل می شود. آنچه در روند شکل گیری تصویر هنری مدخلیت اساسی دارد، دو عنصر عاطفه و خیال است. از رهگذر این دو عنصر است که دیگر ابزارهای بیانی چون تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز در حوزه زیبایی های معنایی و سجع و جناس و طباق و تضاد در حوزه لفظی موجب زیبایی متن می گردند.
در بررسی تصویر و مبانی و کارکردهای آن، به طورکلی ویژگی متن ادبی مد نظر است؛ به عبارت دیگر کارکرد زبان در این سطح مورد بررسی قرار می گیرد؛ چون زبان در یک اثر ادبی کارکردی متفاوت با دیگر متون دارد؛ به همین روی سه تلقی از زبان می توان داشت:
1. زبان در ادبیات یک مصداق است و اهمیت آن این است که چگونه ساختار متن به منظور برجسته سازی عناصر جوهری آن تنظیم می شود.
2. زبان وسیله بیان برای انتقال ادبیّات است.
3. زبان شعری یا ادبی تفاوت آشکاری با زبان معمولی دارد .[1]
در بررسی حاضر بر روی متن نهج البلاغه به دو عامل اساسی در شکل گیری یک متن ادبی توجه می شود: 1. عوامل موسیقایی؛ 2. عوامل زبان شناسیک. درحقیقت در پی پاسخگویی به این پرسش هستیم که چه چیزی پیام یا کلامی را به اثر هنری تبدیل می کند ؟ پرسشی که در حوزه نقد، زبان شناسی، شعرشناسی و ادبیّت متن از جایگاهی اساسی برخوردار است.