پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص106

دارد ».[1] رمز و نماد اساساً ابهام دارد. « نماد هیچ چیز را توضیح نمی دهد؛ فرد را به سوی مفهومی گسیل می دارد که این مفهوم در ماورا هم غیرقابل ادراک است و یا ابهام پیش فرضی دارد؛ اما هیچ کلمه ای در هیچ یک از زبان های رایج نمی تواند آن را کامل بیان کند ».[2]

این چنین است که شاعران و ادیبان از اسطوره و رمز برای آفرینش هنری و تصویر ادبی بهره می گیرند تا شعر و متن را پربار سازند. بسیاری از اسطوره ها منشأ الهام بخش هنرمند و شاعر بوده اند. « اسطوره تصویر گسترده و ضابطه مندی است که به وقایع عادی زندگی معنای فلسفی می بخشد ».[3]

کارکردهای تصویر

گفتیم که تصویر هنری که خاستگاه آن خیال است، نوعی معرفت به شمار می آید و طبیعی است که معرفت هنری همچون معرفت علمی و فلسفی دارای کارکردهایی است. می توانیم درباره دو حوزه اندیشه ورزی، یعنی اندیشه علمی و هنری، چنین بگوییم که اندیشه علمی اندیشه ورزی بر اساس مفاهیم است و لذا آن را تفکّر مفهومی می نامیم و اندیشه هنری اندیشه بر مبنای آفرینش و تصویر هنری است و درنتیجه آن را اندیشه ایماژی می نامیم؛ بنابراین هر دو دارای کارکردهایی هستند. تصویرآفرینی فعلی هدفمند و نظام مند است که به یاری تخیل خلّاق و آفرینش گر، اندیشه ها به وسیله هنرمند و شاعر ساختی هنری می یابند. تصویرگری را می توان یکی از جلوه های عالی فعالیت ذهنی آدمی به حساب آورد. شاعر یا نویسنده می تواند با دخل و تصرّف در

  1. 1. . عزالدین اسماعیل؛ جنبه‌های هنری ـ معنایی شعر معاصر عرب؛ ص179.
  2. 2. . ژان شوالیه و آلن گریران؛ فرهنگ نمادها؛ ص34.
  3. 3. . عزالدین اسماعیل؛ جنبه‌های هنری ـ معنایی شعر معاصر عرب؛ ص210.