پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص95

را از بین ببرد. در روش او، تصویر شعری در گونه هایی چون مجاز، انفعال و تأثّر حسّی و رمز که صورت های مختلف بیان هستند، ظهور یافت. این صورت های مختلف بر پایه حالت هایی که در درون جریان دارد و سطوحی که اندیشه در آن جاری است، شکل می گیرد .[1]

بحث تصویر در قرن ششم توسط شعرشناسی چون حازم القرطاجنی ( م. 684ق ) با طرح مسائل جدید پی گرفته می شود. حازم با تمرکز بر عنصر خیال و انگیزش احساسات مخاطب به وسیله تصویر، بیش از هر چیز بر کارکرد و غایت تصویر تأکید می نماید. از نظر او شاعران با تصویرپردازی و تحریک قوه خیالِ مخاطب، او را به انجام یا ترک عملی وا می دارند. حازم می گوید: « خیال انگیزی آن است که از واژگان خیال انگیز و یا از معانی و یا سبک شاعر در خیال مخاطب تصویر یا تصاویری شکل گیرد که مخاطب از تخیل آن یا تصور چیز دیگری به واسطه آن، بی هیچ اندیشه ورزی آن را بپذیرد ».[2]

از نظر حازم، تصویر هنری بازیابی یک امر درک شدۀ حسّی پس از غیاب آن است. وی می گوید: « معانی درحقیقت همان تصویرهایی از اشیای موجود در خارج هستند که در ذهن شکل می گیرند. هر شیء در خارج از ذهن دارای وجودی است که هر زمان آن چیز ادراک شود، تصویری از آن در ذهن شکل می گیرد که با آنچه از آن درک شده، مطابق است. بر این اساس اگر بیان آن تصویرهای ذهنی حاصل از ادراک قصد شود، لفظِ بیانگر آن ادراک، هیئت و شکل آن تصویرهای ذهنی را در ذهن شنونده ترسیم می کند ».[3]

  1. 1. . ریتا عوض؛ بنیة القصیدة الجاهلیه: الصورة الشعریه لدی امرئی العیش؛ ص88.
  2. 2. . ابوالحسن حازم قرطاجنی؛ منهاج البلغاء و سراج الادباء؛ ص89.
  3. 3. . همان، ص19.