آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص94
کنیم که دربرگیرنده آن تصویر ( شکل ) و صنعت آن است؛ چنانچه اگر بخواهیم به علّت برتری و ارزش کلام پی ببریم، غیرممکن است که تنها به معنای آن توجه کنیم ».[1]
بافت گرایی یکی از ویژگی های اندیشه جرجانی است که در بحث تصویر و لفظ و معنا خود را نشان می دهد. از نظر او لفظ و معنا در بافت کلام قابل ارزش گذاری هستند. از نظر او هیچ یک از این دو به تنهایی ارزش ندارند. پیوستگی واژگان با یکدیگر و موقعیت نحوی آنها در ساختار، از مسائل بنیادی نظریه نظم جرجانی است. « وی با انتقاد از کسانی که لفظ را مقدم بر معنا می دانند، بر آن است که اعتقاد به دوگانگی لفظ و معنا برای نقد و بلاغت خطرناک است. مقدم داشتن لفظ به منزله قتل اندیشه است؛ زیرا فصاحت تنها در لفظ نیست؛ بلکه در فرایندی اندیشگانی است که ترکیبی فصیح از واژگان آن را شکل می دهد. از طرفی می گوید، معنا ماده اولیه است و اعجاز در نظم کلام شکل می گیرد ».[2]
سرانجامِ سخن در باب دیدگاه جرجانی این که او مفهوم تصویر را گسترش داده و بر آن است که تصویر دارای مؤلفه های گوناگونی است؛ از جمله گونه های مشهور بیانی و گونه هایی چون تقدیم، تأخیر، خبر، انشاء، قصر و تشبیه، تمثیل و استعاره.
وی تصویر را یکی از سازه های شکل گیری روانی تجربه شعری به شمار می آورد و با درنظرداشتن جنبه روان شناختی، توانست میان گرایش های اصلی در تعریف تصویر شعری وحدت ایجاد نماید و به شکلی زیبا آنها را در هم آمیزد و با تحلیل خود، تناقض ظاهری آنها