آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص77
فرم و هم محتوای ادبیات را زیرساخت اقتصادی تعیین می کند؛ البته مارکسیت ها بعدها خود به این تناقض پی بردند که چگونه ممکن است، ادبیات که روساخت جامعه است، به خدمت ایدئولوژی درآید ؟ پرسش هایی از این دست این نظریه را دچار بحران نمود: زیرساخت اقتصادی یک فرهنگ چگونه بر فرم و محتوای ادبیات تأثیر می گذارد ؟ آیا واقعاً ادبیات بازتاب زیرساخت اقتصادی است ؟ لذا « منتقدان متأخر مارکسیت بر این باورند که کار ادبیات پیچیده تر از ” بازتاب ” صرف ارزش های طرفدار نظام سرمایه داری است. ادبیات زیرساخت اقتصادی و یا ایدئولوژی دیگری را بازتاب نمی دهد؛ بلکه روی ایدئولوژی های موجود کار می کند و آنها را تغییر می دهد ».[1]
5. خوانش زیبایی شناختی
اگر این پرسش مطرح شود که ادبیات به چه کار می آید، چه پاسخی می توان به آن داد ؟ می توان گفت، ادبیات واسطه انتقال میراث فرهنگی است، آموزش اخلاقی می دهد، برانگیزاننده عواطف است، لذت بخش است و …؛ اما در خوانش زیبایی شناختی باور بر آن است که ادبیات تنها برای لذت آفرینی و تحریک حسّ زیبایی شناختی در وجود آدمی است. اگر ادبیات را معطوف به جنبه لذّت بخش بودن و برانگیختن حسّ زیبایی شناختی بدانیم، سخنی به گزاف نگفته ایم؛ چراکه وقتی یک شاهکار ادبی، یک شعر ناب و یک غزل دلکش را می خوانیم، هرگز در پی کسب معلومات نیستیم؛ کسی با خواندن حافظ به دنبال آن نیست که فلسفه، کلام، اخلاق، پند و اندرز و اموری از این دست فرا گیرد. شاهد این مدّعا آن است که وقتی از خوانندگان حافظ می پرسیم، چه