آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص72
نخستین تمام علوم انسانی و علوم زبانی و نیز اندیشه خداشناسیک – فلسفی است. متن واقعیتی میانجی و فوری است ( واقعیت اندیشه و تجربه )،[1] به همین روی وی بر آن بود که « در زبان حتی یک واژه یا یک شکلِ بی طرف و خنثی وجود ندارد. برای موجودی آگاه که در زبان زندگی می کند، زبان نظامی تجریدی از اشکال نیست؛ بلکه دیدگاهی است استوار به ” منطق چندگونگی “؛ دیدگاهی مشخّص از جهان. هر واژه، حرفه، نوع، جریان، ضرباهنگ، کاری خاص، انسانی خاص، نسل، دوران، روز و ساعت را حسّ می کند. هر واژه زمینه یا زمینه هایی را که در آنها زندگی اجتماعی خود را می یابد، حس می کند. تمامی واژگان و تمامی اشکال با نیت تعیین می شوند ».[2]
2. خوانش انسان گرا
پس از خوانش متن گرا و اصالت متن که در فرمالیسم روسی مطرح شد و تا حدی توسط باختین تعدیل گشت، خوانش انسان گرا در ادبیات پا به عرصه ظهور گذاشت. این خوانش در مقابل خوانش ساختارگراست. در ساختارگرایی فرض آن است که خود ساختار زبان است که « واقعیت » را به وجود می آورد. « ما از طریق زبان است که می توانیم فکر کنیم و بنابراین ادراکات و فهم ما از واقعیت تماماً به وسیله ساختار زبان شکل می گیرد و به واسطه آن تعیین می شود ».[3]
اما در خوانش انسان گرا، باور بر این بود که دنیایی واقعی خارج از حواس ما وجود دارد که آن را با حواس پنج گانه درک می کنیم ومی توانیم به