پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص71

مفهوم آشنایی زدایی فراوان تکیه می کردند. نخستین بار « شکلوفسکی » این اصطلاح را مطرح کرد. از نظر او « هنر، ادراک حسّی ما را دوباره سازمان می دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگارِ واقعیت را دگرگون می کند. هنر عادت هایمان را تغییر می دهد و هر چیزِ آشنا را به چشم ما بیگانه می کند ».[1] مراد فرمالیست ها، به ویژه شکلوفسکی آن است که شاعر یا نویسنده به جای به کارگیری واژگان و ترکیب ها و تعبیرهای ساده و معمولی، شیوه بیان را تغییر می دهد تا برای مخاطب، تازه و جدید جلوه نماید. « هدفِ بیان زیبایی شناسیک در این حالت، نه روشن کردن فوری و مستقیم معانی، بلکه آفرینش حسّ تازه، ویژه و نیرومندی است که خود، آفریننده معانی تازه ای می شود ».[2] اینکه در زبان و متن از واژگان نامتعارف استفاده کنیم و متن و جهان متنی را در چشم و نظر مخاطب بیگانه جلوه دهیم، بر زیبایی آن می افزاید؛ اما خطری که فرمالیست ها را تهدید می کند و همیشه عامل سرزنش برای آنها به شمار آمده، بی توجهی به معنا یا محتوای [3] آثار ادبی است و این اتهام اغلب به نقدی وارد می شود که از اذعان به وجود جهانی فرهنگی در ورای اثر ادبی و وجود نظامی فرهنگی در ورای نظام ادبی سر باز می زند .[4]

باختین با طرح « منطق مکالمه » که بنیاد اندیشه وی در انسان شناسی فلسفی است، بر آن بود که متن اساس و بنیان علوم انسانی است. او می گوید، علوم انسانی فقط با متن تحقق می یابد و متن نوشتاری یا گفتاری، داده

  1. 1. . همان، ص47.
  2. 2. . همان، ص48.
  3. 3. . Content.
  4. 4. . رابرت اسکولز؛ درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات؛ ص27.