پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص49

9. زبان ادبی دارای ساختارهای غیرمتعارف و انحرافی [1] است و معمولاً در آن هنجارهای عادی زبان رعایت نمی شود.

10. در سبک ادبی فرقی بین جاندار و بی جان نیست. مباحث اسناد مجازی، استعاره، تشخیص در علم بیان ناظر به این بحث است.

11. یکی از انحرافات زبان ادبی از زبان عادی این است که مرجع ضمیر در کلام عادی، مقدم بر ضمیر است. حال آنکه در زبان ادبی می تواند متأخّر باشد یا اصلاً ذکر نشود.

12. ترجمه دقیق زبان ادبی غیرممکن است؛ زیرا در زبان ادبی هدف فقط معنا نیست؛ بلکه خود کلمه هم مهم است؛ علاوه بر این یافتن معادل برای صور خیال دشوار و گاهی غیرممکن است.

13. ادبیات با اغراق همراه است و معنای بزرگ را خُرد و معنای خُرد را بزرگ نشان می دهد.

14. در ادبیات تمایل شدیدی است که بین دو چیز شبیه به هم اشتباه کنند و اسم یکی را بر دیگری بگذارند ( استعاره که مجاز با علاقه مشابهت است ).

15. شاعران مدام بر اشیا و امور و پدیده ها اسم های نو می گذارند؛ به عبارت دیگر هر استعاره یک اسم جدید است.

16. منطق یا متدلوژی زبان عادی دستور است؛ یعنی زبان عادی را با دستور اندازه می گیرند؛ حال آنکه منطق یا متدلوژی زبان ادبی، علوم بلاغی است.

17. زبان ادبی زبان آهنگین است و در آن وزن عروضی، وزن های غیرعروضی، موازنه، ترصیع و امثال آن وجود دارد.

18. در دنیای ادبیات، سخن از موجودات وهمی، خیالی و جعلی است که در دنیای حقیقی وجود ندارند؛ مثل سیمرغ، ققنوس و اسب بالدار.

  1. 1. . Deviant Structure.