پایگاه تخصصی فقه هنر

آفرینش های هنری در نهج البلاغه-ج1-ص34

1. زبان درک و دریافت ما از واقعیت و درنتیجه تجربه ما را سازمان بندی می کند و چگونگی نگرش ما را به جهان رقم می زند. این نقش را که متضمّن بازنمایی واقعیت و گویای محتوای کلام است، نقش اندیشگانی [1] زبان می نامند.

2. زبان به کار برقراری، حفظ و تثبیت و تنظیم روابط اجتماعی می پردازد. در این راستا، بخشی از هر متن دلالت بر کنش متقابل افراد درگیر در ارتباط دارد. این کارکرد را نقش بینافردی [2] زبان می نامند.

3. زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار می کند تا به تناسب بافتی که در آن جاری می شود و با توجّه به ویژگی های مترتّب بر آن بافت، متن آفرینی کند. این نقش که بیانگر مدخلیت کلام، هم با بافت زبانی پس و پیش از خود و هم با بافت موقعیتی است، نقش متنی زبان [3] نام دارد و خواننده و شنونده را قادر می سازد، متن را از مجموعه ای از جمله های تصادفی و نامربوط باز شناسد .[4]

زبان عبارت است از نظام نشانه ها؛ این نشانه ها هر یک بر چیزی دلالت دارند که از نظر سوسور این رابطه قراردادی است؛ لذا در یک متن باید به رابطه نشانه ها پرداخت. « یک متن یا اثر هنری از لحظه ای که آفریده می شود، هویت ارتباطی می یابد و این از خواست پدیدآورنده آن مستقل است ».[5] این هویت ارتباطی پای تفسیر را به میان می کشد، یعنی این مسئله که متن چگونه تفسیر می شود و این پرسش مهم مطرح می گردد که « متن چه می گوید »؛ در تحلیل یک متن باید به این پرسش از طریق مکانیسم های زیر پاسخ داد:

  1. 1. . Indeational Function.
  2. 2. . Interpersonal Function.
  3. 3. . Message.
  4. 4. . مهران مهاجر و محمد نبوی؛ به سوی زبان‌شناسی شعر، ره‌یافتی نقش‌گرا؛ ص27-28.
  5. 5. . سیدحسین سیدی؛ زیبایی‌شناسی آیات قرآن؛ ص111.