مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص249
پيش از اينها قوم نوح تكذيب كرده بودند. بنده ما را تكذيب كردند و گفتند: ديوانه است. و به دشنامش راندند . و پروردگارش را خواند: من مغلوب شده ام، انتقام بكش. و ما نيز درهاى آسمان را به روى آبى كه به شدت مى ريخت گشوديم . و از زمين چشمه ها شكافتيم تا آب به آن مقدار كه مقدر شده بود گردآمد . و او را بر آن كشتى كه تخته ها و ميخها داشت سوار كرديم . زير نظر ما روان شد. اين بود جزاى كسانى كه كفر ورزيدند . و هر آينه آن كشتى را نشانه اى ساختيم. آيا هيچ پند گيرنده اى هست؟ پس عذاب و بيم دادنهاى من چگونه بود؟ و اين قرآن را آسان ادا كرديم تا از آن پند گيرند. آيا پند گيرنده اى هست؟ قوم عاد تكذيب كردند. پس عذاب و بيم دادنهاى من چگونه بود؟ ما بر آنها در روزى نحس و طولانى بادى سخت فرستاديم، كه مردمان را از زمين، همانند ريشه هاى از جاى كنده نخل، برمى كند . عذاب و بيم دادنهاى من چگونه بود؟ و اين قرآن را آسان ادا كرديم تا از آن پند گيرند. آيا پند گيرنده اى هست؟ قوم ثمود بيم دهندگان را تكذيب كردند . گفتند: اگر از انسانى همانند خود پيروى كنيم گمراه و ديوانه باشيم; آيا از ميان همه ما كلام خدا به او القا شده است؟ نه، او دروغگويى خود خواه است . فردا خواهند دانست كه دروغگوى خود خواه كيست . ما آن ماده شتر را براى آزمايششان مى فرستيم. پس مراقبشان باش و صبر كن . و به آنها بگوى كه آب ميانشان تقسيم شده. نوبت هر كه باشد او به سر آب مى رود . يارشان را ندا دادند و او شمشير برگرفت و آن را پى كرد . عذاب و بيم دادنهاى من چگونه بود؟ ما بر آنها يك آواز سهمناك فرستاديم. پس همانند آن علفهاى خشك آغل گوسفند شدند. و اين قرآن را آسان اَدا كرديم تا از آن پندگيرند. آيا پندگيرنده اى هست؟
1. قمر / 9 تا 32.