پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص232

موضع قصّه هاى قرآن در برابر سرنوشت

موضع قصّه هاى قرآن در برابر سرنوشت، موضعى منطقى و عقلانى است. در قصّه هاى قرآن همه چيز بر طريق عادت طبيعى جارى است، مگر آن گاه كه خداوند معجزه اى را در مجرايى از حيات جارى مى سازد. سرنوشت ـ همان گونه كه در بيان مفهوم آن گفتيم ـ نقشى پيدا در آفرينش حوادث ندارد، بلكه غالب حوادث در همان ظرف و فضاى معمول اتّفاق مى افتند. ليكن پس از وقوع حوادث، موضع مؤمنان و منكران تفاوت دارد. مؤمنان در هر حال خداوند را شاكرند و به سرنوشت خشنود; و منكران از بلاها و ناملايمت ها رويگردان و ناخشنود. يوسف در زندان شكرگزار است و نعمت خداوند را يادمى كند: ذلِكَ مِنْ فَضْلِ اللهِ عَلَيْنا وَعَلَى النّاسِ وَلكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لايَشْكُرُونَ.(1) اين فضيلتى است كه خدا بر ما و بر مردم ديگر ارزانى داشته است، ولى بيش تر مردم ناسپاسند. يعقوب نيز آن گاه كه خبر ناگوارى درباره يوسف مى شنود، از «صبر جميل» سخن مى گويد.(2)

انسان: موجودى مسؤول در عرصه حيات

سرنوشت، به اين مفهوم، مؤمن را از مسؤوليّت هايش در عرصه حيات غافل نمى سازد. مؤمن با قدرت، تفكّر، و تدبير مى كوشد تا همه توان خود را به كار بندد; و همين يعنى زندگى و اداى دين انسانى. اين كه چه نتيجه اى در نهايت حاصل مى شود و سرنوشت چه رقم مى زند، ذرّه اى از مسؤوليّت او نمى كاهد و به آن نيز


1. يوسف / 38. 2. يوسف / 18 و 83.