پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص201

كاملِ آن چنين است: ـ آن وقت كه چنان كردم، از خطاكاران بودم. و چون از شما ترسيدم، گريختم. ولى پروردگار من به من نبّوت داد و مرا در شمار پيامبران آورد. و منّت اين نعمت را بر من مى نهى كه بنى اسرائيل را برده ساخته اى؟ امّا وقتى از شدت مكالمه كاسته مى شود، واژه ها ضرب آهنگى روان ترمى يابند و از امتداد طولى شان نيز كاهيده مى شود. فرعون اين بخش را چنين آغازمى كند: ـ پروردگار جهانيان چيست؟ و مكالمه به همين سان ادامه مى يابد. اين، هرگز صنعتى متكلّفانه و شگردى براى قصّه گويى نيست، بلكه بازتاب همان واقعيّت هاى جارى در زمان و مكان واقعه است. اين گفت و شنيدهاى پياپى و بى مكث، اين فراز و فرودها، اين تندى ها و كندى ها، همه، از درون موسى و فرعون و بطن حادثه سرچشمه مى گيرند و قرآن فقط آن ها را روايت مى كند. صحنه اى كه شرح آن گذشت، ظاهراً نخستين ديدار موسى و فرعون را روايت مى كند. اگر به ديدار ديگر اين دو در صحنه اى پَسين بنگريد، بازمى بينيد كه به تناسب زمينه پيشين و آمادگى فرعون براى برخورد خصمانه، گفت و گو در همه ابعادِ ساختارى و آهنگى و كلامى، رنگ تندى و هيجان مى پذيرد.(1) نيز همين تناسب و همگونى را بنگريد در گفت و گوى موسى با برادرش هارون، آن گاه كه از ميعاد خويش با پروردگار بازگشت و قوم خود را گمراه گشته ديد. به آهنگ خشمگينانه، واژه هاى سنگين، و فضاى مِه آلود اين گفتار موسى عنايت كنيد: يا هرُونُ ما مَنَعَكَ اِذْ رَاَيْتَهُمْ ضَلُّوآ . اَلاّ تَتَّبِعَنِ اَفَعَصَيْتَ اَمْرى؟(2) اى هارون، هنگامى كه ديدى گمراه مى شوند، چرا از پى من نيامدى؟ آيا تو نيز از فرمان من سرپيچى كرده بودى؟


1. بنگريد به: طه / 49 تا 71. 2. طه / 92 و 93.