مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص174
جن و قصّه سليمان، يكى را واقعى و ديگرى را تمثيلى و خيالى و زاييده ذهن مخاطبان عرب در آن روزگار فرض كنند. بديهى است كه نه تنها اين ادّعا هيچ دليلى ندارد، بلكه از آن جا كه قرآن پيكره اى واحد است، بايد همه اوصافى كه براى يك چهره يا رويداد يا … در آن مى آيد، بر روى هم در نظر گرفته شود. از اين رو، جن همانند همه شخصيّت هاى ديگر، وجودى حقيقى دارد و البتّه اين چهره از منظرهاى گوناگون در قرآن به نمايش نهاده شده است. حال چه بُعدى دارد كه عرب دوران جاهلى نيز از طريق كتب پيشين با برخى از اين منظرها آشنا بوده باشد؟
از ديگر شخصيّت ها در قصّه قرآنى ابليس است. از ابليس نيز منظرهاى گوناگون به نمايش نهاده شده است: برخوردش با خداوند در قصّه آفرينش آدم، رويارويى اش با آدم در قصّه بيرون شدن از بهشت، و فتنه انگيزى ها و تكبّرورزيدن هايش. اين شخصيّتنيز همانند ديگر شخصيّت هاى قصّه هاى قرآنى، واقعى است و البتّه درس ها و پيام هاى نمادين هم دارد. بسيار تفاوت است ميان نمادين شمردن يك شخصيّت يا رويداد، و نمادين دانستن پيام هاى آن.
قرآن آشكارا خبر مى دهد كه ابليس و ماجراهايش حقيقى اند و با اين حال، عدّه اى مى كوشند تا آن را رمزى و نمادين نشان دهند: ما مى خواهيم از اين قصّه، بر پايه نمادين بودنش، چنين دريابيم كه جنگ ميان مؤمن و مستكبر را به نمايش مى نهد. مستكبر مى كوشد بر مؤمن پيروز گردد و با وعده و آرزو پرورى او را از مسير بندگى و ايمان بيرون سازد… پايان قصّه در قرآن كريم نيز بر همين مطلب دلالت مى كند، به ويژه پس از آن كه قرآن پيام خود را در خطاب به معاصران پيامبر ابلاغ مى كند .(1)
1. الفنّ القصصى فى القرآن الكريم، ص 272 و 273.