پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص159

و خدا براى كسانى كه ايمان آورده اند، زن فرعون را مَثَل مى زند آنگاه كه گفت: اى پروردگار من، براى من در بهشت نزد خود خانه اى بنا كن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و مرا از مردم ستمكاره برهان. قرآن از همسر فرعون نام نمى بَرَد تا همچنان اسوه هر زن و مرد باشد. آنچه در شناخت وى مؤثّر است، همين شأن انسانى اوست و نه ويژگى هاى ديگر از جمله نامش. و در اين جهت، او همانند مؤمن آل فرعون است كه هيچ نامى از او پيدا نيست و بر سلطه فرعون و فرعونيان برمى شورَد. در گمراهى و تيره روزى نيز زن و مرد جايگاهى يكسان دارند. زن ناصالح در قصّه هاى قرآن، الگو و نمونه همه انسان هاى ناصالح است. همسر نوح و همسر لوط، با آن كه افتخار همسرى دو بنده شايسته خدا را دارند، در عناد و حق ستيزى به پايه اى مى رسند كه براى همه كافران نمونه اند: ضَرَبَ اللهُ مَثَلا لِلَّذينَ كَفَرُوا امْرَاَتَ نُوح وامْرَاَتَ لُوط كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللهِ شَيْئاً وَقيلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلينَ . (1) خدا براى كافران مَثَلِ زن نوح و زن لوط را مى آورد كه هر دو در نكاح دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خيانت ورزيدند. و آنها نتوانستند از زنان خود دفع عذاب كنند و گفته شد: با ديگران به آتش درآييد.

زنان بى نام و نشان

در برخى از قصّه هاى قرآنىِ داراى نقش زن، نام و نشان زن به روشنى ذكر شده است و در برخى، نه! گروهى مى پندارند كه اين ذكر نكردن، از همان سنّت جارى ميان عرب سرچشمه گرفته است; يعنى اكراه از نام بردنِ زنان كه گروهى آن را زاييده غيرت مردانه مى دانند.


1. تحريم / 10.