مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص150
بيشترينشان ايمان نياوردند . هر آينه پروردگار تو پيروزمند و مهربان است . امّا آن گاه كه دعوت پيامبر اسلام به حدّى مى رسد كه توطئه ها و دسيسه ها بر ضدّش اوج مى يابند، روايتى كه از قصّه ثمود ارائه مى شود نيز همرنگ با آن جهت مى گيرد. در اين جلوه كه در سوره نمل تجلّى مى كند، عنصر اصلى قصّه به «رويداد» بازمى گردد. امّا اين بار ديگر سخن از رويدادى طبيعى نيست، بلكه اين قضا و قدر است كه نقش اصلى را ايفا مى كند. حلول عذاب خداوند و نابودى قومى كه همه گونه با صالح ستيزيدند، انذارى است براى ستيزندگان با دعوت محمّد. و چنين است كه پراكندگى عناصر قصّه و نوع آن ها، دقيقاً همپا و همسو با دعوت اسلامى پيش مى رود: ( وَلَقَدْ اَرْسَلْنآ اِلى ثَمُودَ اَخاهُمْ صالِحاً اَنِ اعْبُدُوا اللهَ فَاِذاهُمْ فَريقانِ يَخْتَصِمُونَ ) (قالَ يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ . قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قالَ طآئِرُكُمْ عِنْدَاللهِ بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ . وَكانَ فِى الْمَدينَةِ تِسْعَةُ رَهْط يُفْسِدُونَ فِى الاَْرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ . قالُوا تَقاسَمُوا بِاللهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَاَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّه ما شَهِدْنا مَهْلِكَ اَهْلِه وَاِنّا لَصادِقُونَ .) (وَمَكَرُوا مَكْراً وَمَكَرْنا مَكْراً وَهُمْ لا يَشْعُرُونَ . فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ اَنّا دَمَّرْناهُمْ وَقَوْمَهُمْ اَجْمَعينَ . فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خاوِيَةً بِما ظَلَمُوا اِنَّ فى ذلِكَ لاَيَةً لِقَوْم يَعْلَمُونَ . وَاَنْجَيْنَا الَّذينَ امَنُوا وَكانُوا يَتَّقُونَ .) (1) و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم كه: خداى يكتا را بپرستيد. ناگهان دو گروه شدند و با يكديگر به خصومت برخاستند . گفت: اى قوم من، چرا پيش از نيكى بر بدى مى شتابيد؟ چرا از خدا آمرزش نمى خواهيد؟ شايد بر شما رحمت آورد . گفتند: ما تو را و يارانت را به فال بد گرفته ايم. گفت: جزاى شما نزد خداست. اينك مردمى فريب خورده هستيد . در شهر نُه مرد ناصالح بودند كه در آن سرزمين فسادمى كردند نه اصلاح . گفتند: به خدا سوگند خوريد كه بر او و كسانش شبيخون
1. نمل / 45 تا 53.