مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص147
در اين جلوه از قصّه صالح، بر حوادث انذاربخش تكيه شده و ديگر عناصر در سايه آن قرار دارند: ( كذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوها ) اِذِانْبَعَثَ اَشْقها . فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ ناقَةَ اللهِ وَسُقْيها . فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوّها . وَلا يَخافُ عُقْبها.(1) قوم ثمود از روى سركشى تكذيب كردند . آنگاه كه شقى ترينشان برخاست . پيامبر خدا به آنها گفت كه ماده شتر خدا را با آبشخورش واگذاريد . تكذيبش كردند و شتر را پى كردند . پس پروردگارشان به سبب گناهانشان برسرشان عذاب آورد و با خاك يكسان ساخت . و او از سرانجام آن بيمناك نشد. (كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ . فَقالُوآ أَبَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعُهُ اِنّآ اِذاً لَفى ضَلال وَسُعُر . ءَاُلْقِىَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُوَ كَذّابٌ اَشِرٌ . سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذّابُ الاَْشِرُ . اِنّا مُرْسِلُوا النّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْوَنَبِّئْهُمْ اَنَّ الْمآءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْب مُحْتَضَرٌ . فَنادَوْاصاحِبَهُمْ فَتَعاطى فَعَقَرَ . فَكَيْفَ كانَ عَذابى وَنُذُرِ . اِنّااَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً واحِدَةً فَكانُوا كَهَشيمِ الْمُحْتَظِرِ . وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْانَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِر.) (2) قوم ثمود بيم دهندگان را تكذيب كردند. گفتند: اگر از انسانى همانند خود پيروى كنيم گمراه و ديوانه باشيم; آيا از ميان همه ما كلام خدا به او اِلقا شده است؟ نه، او دروغگويى خود خواه است. فردا خواهند دانست كه دروغگوى خود خواه كيست . ما آن ماده شتر را براى آزمايششان مى فرستيم. پس مراقبشان باش و صبر كن . و به آنها بگوى كه آب ميانشان تقسيم شده. نوبت هر كه باشد او به سرآب مى رود . يارشان را ندا دادند و او شمشير بر گرفت و آن را پى كرد. عذاب و بيم دادنهاى من چگونه بود؟ ما بر آنها يك آواز سهمناك فرستاديم. پس همانند آن علفهاى خشك آغل گوسفند شدند . و اين قرآن را آسان ادا كرديم تا از آن پند گيرند. آيا پند گيرنده اى هست؟ امّا آن گاه كه دعوت اسلامى پيش مى رود، در جلوه هاى عرضه شده در
1. شمس / 11 تا 15. 2. قمر / 23 تا 32.