مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص139
محمّد خبرهاى قرآن را از بردگانى مى گرفت كه در اصل عرب نبودند و در آن هنگام به خدمت قريش در آمده بودند. اينان، خود، از تاريخ دينى رسولان و پيامبران، جز مشتى شايعات، چيزى نمى دانستند; زيرا به جهت بردگى و فقرشان نمى توانستند به نسخه هاى انجيل و تورات و كتب اخبار دست يابند، چرا كه چنين نسخه هايى مخصوص ثروتمندان بود. از آن سو، دانش شفاهى آنان نيز دستخوش تحريف و تبديل مى شد. اين دو عامل، يعنى شفاهى بودن و ابتنا بر شايعات، سبب شدند كه آموخته هاى محمّد از ايشان متناقض و اشتباه شود و به همين نحو در قرآن ظهور كند.(1) آرى، سخن گفتن از مآخذ قصّه هاى قرآن، به خودى خود، كارى خطا نيست; زيرا سخن بر سر مآخذ عناصر اين قصّه هاست. قرآن، خود، گاه به همين مآخذ اشاره كرده است: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ وَالَّذينَ مَعَهُ اَشِدّآءُ عَلَى الْكُفّارِ رُحَمآءُ بَيْنَهُمْ تَريهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلا مِنَ اللهِ وَرِضْواناً سِيماهُمْ فى وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِى التَّوْرةِ وَمَثَلُهُمْ فِى الاِْنْجيلِ كَزَرْع اَخْرَجَ شَطْئَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِه يُعْجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفّارَ وَعَدَاللهُ الَّذينَ امَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَاَجْراً عَظيماً.(2) محمد پيامبر خدا، و كسانى كه با او هستند بر كافران سختگيرند و با يكديگر مهربان. آنان را بينى كه ركوع مى كنند، به سجده مى آيند، و جوياى فضل و خشنودى خدا هستند. نشانشان اثر سجده است كه بر چهره آنهاست. اين است وصفشان در تورات و در انجيل، كه چون كِشته اى هستند كه جوانه بزند و آن جوانه محكم شود و بر پاهاى خود بايستد و كشاورزان را به شگفتى وادارد، تا آنجا كه كافران را به خشم آورد. خدا از ميان آنها كسانى را كه ايمان آورده اند و كارهاى شايسته كرده اند به آمرزش و پاداشى بزرگ وعده داده است.
1. هنرى اسميت: الكتاب المقدّس والاسلام، ص 50 ـ 97. نيز رك ك ريچارد بل: مصادر الاسلام، ص 104 و 105. 2. فتح / 29.