پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص116

(7) ( وَالّذى قالَ لِوالِدَيْهِ اُفٍّ لَكُما اَتَعِدانِنى اَنْ اُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلى وَهُما يَسْتَغيثانِ اللهَ وَيْلَكَ امِنْ اِنَّ وَعْدَاللهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذآ اِلاّ اَساطيرُ الاَْوَّلينَ) (1). و آن كه به پدر و مادرش گفت: اف بر شما، آيا به من وعده مى دهيد كه از گورم برخيزانند و حال آنكه مردمى پيش از من بوده اند كه برنخاسته اند؟ و آن دو به درگاه خدا استغاثه مى كنند و گويند: واى بر تو ايمان بياور كه وعده خدا حق است. مى گويد: اينها چيزى جز همان افسانه پيشينيان نيست. (8) وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلاّف مَهين . هَمّاز مَشّآء بِنَميم . مَنّاع لِلْخَيْرِ مُعْتَد اَثيم . عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيم . اَنْ كانَ ذامال وَبَنينَ . اِذا تُتْلى عَلَيْهِ اياتُنا قالَ اَساطيرُ الاَْوَّلينَ.(2) از هر فرومايه اى كه بسيار سوگند مى خورد، پيروى مكن: عيبجويى كه براى سخن چينى اينجا و آنجا مى رود، بازدارنده از خير، متجاوز گناهگار، خشن مردى، ناشناخته نسب. بدان جهت كه صاحب مال و فرزند است، چون آيات ما بر او خوانده شود، گويد: اساطير پيشينيان است. (9) وَيْلٌ يَوْمَئِذ لِلْمُكَذِّبينَ . الَّذينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدّينِ . وَما يُكَذِّبُ بِه اِلاّ كُلُّ مُعتَد اَثيم . اِذا تُتْلى عَلَيْهِ اياتُنا قالَ اساطيرُ الاَْوَّلينَ.(3) در آن روز واى بر تكذيب كنندگان . آنان كه روز جزا را دروغ انگاشتند . و آن روز را جز متجاوزى گناهكار دروغ نينگارد. چون آيات ما بر او خوانده شد، گفت: افسانه هاى پيشينيان است. شيوه استدلال دكتر خلف الله به اين آيات چنين است: نخست آن كه اين آيات، همه، مكّى اند، حتى آن بخش كه ضمن سوره هاى مَدَنى آمده است، مثل آيات سوره انفال. نزديك ترين برداشت از اين اَمر، آن است كه انديشه وجود اساطير در قرآن از آنِ مردم مكّه بوده است كه عمده آن ها مشرك بوده اند; و پس از هجرت پيامبر به مدينه، كسى در آن جا اين سخن را بر زبان


1. احقاف / 17. 2. قلم / 10 تا 15. 3. مطفّفين / 10 تا 13.