پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص104

پذيرفته اند. 2. تمثيلى: قصّه هايى كه برخى از پيشينيان رويدادهاى آن ها را صرفاً بيانى و تفسيرى مى شمارند و نه رويدادهاى واقعى. در اين نوع، كافى است كه رويدادى تخيّلى و تمثيلى در خدمت بيان يك انديشه و شرح و تفسيرِ پيام هايى به كار گرفته شود. 3. اسطوره اى: قصّه هايى كه بر پايه اسطوره ها ساخته شده اند و هدف از بيان آن ها فقط توجيه و توضيح مسائلى است كه معمولا عقل بشرى نمى تواند آن ها را بپذيرد. در اين قصّه ها، عنصر اسطوره اى، به خودى خود، مورد نظر نيست، بلكه همچون ابزار و وسيله اى توجيهى در نظر گرفته مى شود.(1)

قصّه تاريخى

دكتر خلف الله معتقد است كه حتّى قصّه هاى تاريخى قرآن نيز صرفاً از مَنظرى ادبى پرداخت شده اند و هرگز در آن ها صدق قضايا لحاظ نشده است. به اعتقاد او، «چه بسا قرآن از رويداد يا صحنه اى ياد كرده و آن را ترسيم ساخته باشد، ولى هرگز قصدش آن نبوده است كه واقعيّت را به نمايش نهد، بلكه مى خواسته از اين طريق عواطف مخاطبان را برانگيزد و رگ احساس آنان را بجنباند; به همين دليل، معمولا همان ذهنيّتى را كه مخاطبان داشته اند مبنا قرار داده است، خواه اين ذهنيّت مطابق با واقع باشد و خواه نباشد. اين قاعده در مواردى كه قرآن صراحتاً از زمان و مكان و عددى ياد كرده نيز جارى است. مثلا اين كه اصحاب كهف سيصد ونه سال در غار ماندند، سخن خداوند نيست، بلكه مطلبى است كه قرآن از زاويه ديد ناظران و راويان بيرونى بيان مى كند، گرچه به ظاهر، خود، آن را روايت مى نمايد. و اين، از اسرار اعجاز و ماندگارى و بلاغت


1. الفنّ القصصى فى القرآن الكريم، ص 119 و 120.