مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص80
دكتر «محمّد احمد خلف الله» در رساله خويش با نام الفنّ القصصى فى القرآن الكريم با اثر پذيرى از مكتب ادبى استاد امين خولى مى كوشد تا قصّه هاى قرآن را در تنگناى معيارهاى هنرىِ بشرى تفسير كند، همانند هر اثر ادبى ـ هنرى كه آدميان پديد مى آورند. از رهگذر چنين ديدگاهى است كه دكتر خلف الله واقع نمايىِ محض را از قصّه هاى قرآن سلب مى كند، با اين ادّعا كه در قرآن قصّه هاى اسطوره اى، تمثيلى، و تخيّلى نيز يافت مى شوند.(1)
آنچه سبب مى شود دكتر خلف الله به چنين ديدگاهى گرايد، وجود دو تعارض ـ به زعم او ـ است: اختلاف صورت ها و بيان هاى يك قصّه در جاى هاى گوناگون; و ناسازگارى روايت هاى قرآنى با حاصل پژوهش هاى تاريخى. او مى كوشد تا با ارائه تصويرى هنرى از قصّه هاى قرآن و با انكار جنبه واقع نمايىِ محض اين قصّه ها، اين دو تعارض را آبرومندانه پاسخ گويد. البتّه منصفانه بايد گفت كه وى در وحيانى بودن قرآن ترديد ندارد، بلكه چكيده سخن وى آن است كه «قرآن كريم در بيان قصّه هاى خويش از معيارهاى هنر انسانى بهره گرفته است. پس اين كه روايت هاى گوناگونش از يك قصّه به صورت واحد نيستند يا برخى از رويدادهاى قصّه هايش با حقايق تاريخى ناسازگارند، محلّ اعتراض نيست; زيرا اين عدول از واقع نمايى كار هنر و رسالت هنرمند است.» دكتر خلف الله در توضيح ديدگاه خود راجع به تعارض نُخست، قصّه موسى را مثال مى آورد و مى پرسد: «چرا يك حادثه و يك موقعيّت، يعنى پاى نهادن
1. مجموعه اين بحث را بنگريد در: الفنّ القصصى فى القرآن الكريم، ص 20 تا 61.