پایگاه تخصصی فقه هنر

مبانی هنری قصه های قرآن-ج1-ص35

مأخذاست اشاره كنيم. در لسان العرب آمده است: قَصَص يعنى روايت كردن قِصَص (= قصّه ها). قصّه، گذشته از معناى متعارف، به معناى يك جمله از كلام نيز هست، چنان كه گفته مى شود: «در سر، قصّه اى دارد.» و از همين قبيل است فرمايش خداى متعال: «نحن نقصّ عليك أحسن القَصص» يعنى خوب ترين بيان را براى تو تبيين مى كنيم. قصّه يعنى خبر كه همان قَصَص است. و قَصَص در حقيقت «خبرِ حكايت شده» است كه در موضع مصدر آمده و در آن اغلبيّت يافته است. قِصَص هم جمع قصّه مكتوب است.(1) در صحاح مى خوانيم: قصّه يعنى امر و اتّفاق. «اقتصصتُ الحديث» يعنى آن را به گونه اى روايت كردم. گفته مى شود: «قَصَّ عليه الخبر قَصَصاً». قَصَص هم مصدر است و هم اسم كه در موضع مصدر نشسته و در آن اغلبيّت يافته است. قِصَص جمع قصّه مكتوب است.(2) نيز در تاج العروس چنين مى بينيم: قصّه همانند قَصَص يعنى امر و اتّفاق و خبر كه جمعش قِصَص است. قَصَص يعنى خبر حكايت شده كه در موضع مصدر نشسته است. نيز قَصَص به معناى بيان است.(3) گذشته از اين ، در برخى از تفاسير نيز اشاراتى است كه اين سخن را تأييد مى كند. مثلا زمخشرى تصريح مى كند كه قَصَص گاه به معناى مفعول است، از باب تسميه اسم مفعول به مصدر. او در تفسير آيه «نحن نقصّ عليك أحسن القصص» مى نويسد: احسن القَصَص يعنى خوب ترين بيان از قرآن، به گونه اى بديع و اسلوبى شگفت. اين


1. ابن منظور: لسان العرب، دار صادر، بيروت، مادّه «قصّ». 2. جوهرى: الصّحاح، دار العلم للملايين، بيروت، دوم، 1399، مادّه «قصّ». 3. زبيدى: تاج العروس، كويت، 1399، مادّه «قصّ».