پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر هشتم-ج1-ص17

و نجيب يك خرده آن طرفتر مى رود و در آن بخشهايى كه مى تواند قضاوت كند و نظر
بدهد ، در پاره اى از بخشها آدم احساس مى كند كه الحمد لله پيشرفت خيلى خوب
است ، در شعر خوب است ، در نمايشنامه نويسى و فيلمنامه نويسى خوب است ، در
خط و طرح و هنرهاى از اين دست هم آنجايى كه ما حالا سرمان مى شود و مى فهميم ، نگاه
مى كنيم الحمدلله خوب است يك چيزهايى هم بايد خوب بشود ، فيلم و اين چيزها كه
ما راست حقيقتش ! يك مستمع رام آرامى هستيم كه هر چى نشان بدهند خوشمان مى آيد
! درست سرمان نمى شود چه جوريست ، اما ظاهرا خوب است ، آنطور كه بعضى از اهل
فن مى گويند پيشرفت خوب بوده است اما قصه نويسى خوب نيست ، البته پيشرفت آن
كم بوده است ، ما در گذشته هم قصه نويسى در ايران نداشتيم قصه نويس خوب ! در
حالى كه سابقه قصه نويسى در كشور ما خيلى ديرين است ، خيلى قديمى است اما ما
متاسفانه نيستيم ، نداريم ، تلاش كنيد ! اين صحنه اى در كه قلمهاى يا ( ( بد
سليقه ) ) يا ( ( بد دل ) ) آلوده كردند ، شما بايد پاك كنيد نه فقط آنهايى كه
در كشور ما نوشتند ، در خارج ، در دنيا ، آن چهره هاى معروف ، آلوده كنندگان و
ملوث كنندگان صفاى طينت انسانى با سر قلمهاشان ، كه فراوانند مدعى شما فقط
هنرمندان بدبخت سيه روزى نيستند كه از انقلاب رو برگردانده و خودشان را محكوم به
فنا كرده اند ، هيكل عظيم هنرى دنيا ، تا آنجايى كه در مشت سياستهاى استكبارى
است ، مدعى شما است ! بايد از مقابلش ، از پسش بر بياييد ، بايد خيلى كار
كنيد ! البته نه اينكه هنر سالم در دنيا نيست ، چرا هست بوده و هست خوبش هم
هست اما جريان هنر را استكبار جهانى در مشت دارد در كشور ما هم نمونه اش بود
اكنون هم گوشه و كنار هستند البته ( ( انقلاب ) ) اينها