پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر-ج1-ص63

مى گوييم شعر انقلاب نيست ، نه اينكه شعر نيست ، و چون شعر است و چون هنر

است و چون زيبايى ست ، بنابراين ممكن است مطلوب باشد و مطلوب هم هست . و
هيچ اشكالى ندارد كه اينها در جامعه ى ما وجود داشته باشند اما اعتبار و افتخار
شعر انقلاب را نخواهند داشت .

اين گذشته ى شعر ماست . حالا ما تفكر نو و بينش نوى را از بيست و چند سال

پيش در جامعه مى بينيم كه بعد با پيروزى انقلاب به اوج مى رسد و ابعاد اين تحول
عظيمى كه امروز مشاهده مى كنيم همچنان براى اكثر ناشناخته است و هر چه فكر
مى كنيم مى بينيم ابعادش از آنچه فهميده ايم وسيع تر است . با بروز اين تحول ،
اين انديشه و فكر به تحقق و تجسم پيوسته . خوب ، اين يك پيام دارد . اين پيام
را كه مى خواهد ارائه بدهد ؟ طبيعى ست كه : انقلابيون . كسى كه درك انقلابى
نداشته باشد ، نمى تواند اين پيام را ارائه بدهد
ذات نايافته از هستى بخش ، كى تواند كه شود هستى بخش ؟ . پس بايد انقلابى باشد
كه بتواند . انقلاب ما چنان سابقه اى ندارد مگر در مورد
عده كمى . البته شعرايى هستند كه از وزن و مايه ى شعرى بالايى و تجربه و ظرفيت و
هنر شعرى بالايى برخوردارند و در خدمت انقلاب هم هستند . و اين هنر را در
اختيار افكار و ايده هاى انقلاب مى گذارند . بسيار كارشان ارزشمند و قيمتى ست ،
و بنده نسبت به همه ى آن كسانى كه هنرشان را در خدمت انقلاب گذاشته اند ،
اظهار احترام و ادب و ستايش مى كنم ، اينها بزرگ ترين خدمت را به اين انقلاب
مى كنند ، در اين شك نداشته باشيم . اما تعداد آنان زياد نيست ، آنها همه
سخنوران عصر نيستند . پس اين كافى نيست ، عناصر جوانى كه از راه مى رسند ،
انقلابيون مثل شما جوانهاى دانشجو ، طبقه ى انديشمندان ، با ذهنيت فكرى بالا و
درك صادق و خالص و ناب از انقلاب و البته داراى هنر . اينها حالا مى خواهند
ارائه بكنند . اينها به چه احتياج دارند ، بايد چه بگويند و چه راهى را بايد
بپيمايند ؟ به نظر من آن چيزى كه بايد در اين گردهم آيى ها بتدريج براى ما حاصل
بشود پيدا كردن پاسخهاى همين سؤال است .