پایگاه تخصصی فقه هنر

هنر-ج1-ص58

كشورهاى آفريقايى – چه مى شد ، زبانى مثل زبان فارسى با آن سابقه ى تاريخى و با
اين ظرفيت عظيم [ ، مى دانيد زبان فارسى از لحاظ ظرفيت فوق العاده است ، و
آنطور كه اهل زبان و زبانشناسها مى گويند ، يكى از بهترين زبانهاست] . . . اگر
چنين ظرفيتى نداشت و قرار بود با همان زبان گنكلاس ( 1 ) محلى ، اين
فرهنگ انقلابى را انتقال بدهد يا از يك زبان بيگانه استفاده كند ، چه بلايى بر سر
اين انقلاب مى آمد ؟

اين بليه اى ست كه ما امروز دچارش نيستيم . ما امروز يك زبان قوى داريم ،

يك فرهنگ عميق و تاريخى غنى داريم ، يك ذهنيت فرهنگى در ملتمان و همه ى
مردممان داريم . اما هنر سطح بالا نداريم . اين نكته اى است كه درباره آن صحبت
خواهم كرد زيرا به شدت به آن نيازمنديم . همه ى ابزارهاى لازم هست اما آن هنر
برنده ى تيزى كه امروز بتواند اين ابزارها را سر هم سوار كند و اين ظرف را از
محتواى فرهنگى اين انقلاب پر كند و ارائه دهد ، وجود ندارد . اين مشكل بزرگ كار
ماست و بايد دنبالش باشيم .

به عنوان مقدمه در ذهنتان نگاهى به صدر اسلام بيندازيد . مفاهيمى كه من از آنها

حرف مى زنم ، همان مفاهيم اسلامى ست ، مفاهيم صدر اسلام است . آنچه كهنه نمى شود ،
مفاهيم است . كهنگى در همه چيز راه مى يابد جز در مفاهيم اصيل انسانى .
اينها كهنگى بردار نيست . ابزارها عوض مى شوند ، رابطه ها عوض مى شوند ،
قالبها عوض مى شوند ، اما مفاهيم اصيل انسانى هيچ وقت عوض نمى شوند : شرافت هاى
انسانى ، كرامت هاى انسانى ، حسن ها و قبح هايى كه عقل انسان آنها را
تشخيص مى دهد ، عوض شدنى نيست .

بنابراين معرفت اسلامى همواره براى ما يك معرفت نو است . خود اسلام از اول

در يك قالب صددرصد هنرى ارائه شده و آن قرآن است . قرآن از لحاظ


1 ) – گنكلاس ( در فارسى منطقه ى خراسان ) و گنگلاج ( در ديگر لهجه هاى فارسى )

به معناى : الكن ، نارسا و مبهم و محدود است .