پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص100

6 آدم عليه السلام و داستان بهشت

آدم و الجنّة

ثُمَّ اءَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَارا اءَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ، وَآمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ، وَحَذَّرَهُ إ بْلِيسَ وَعَدَاوَتَهُ، فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَاَمِ، وَمُرَافَقَةِ الاَْبْرَارِ. فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ، وَالْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ، وَاسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلا، وَبِالاِغْتِرَارِ نَدَما.

ثُمَّ بَسَطَ اللّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ، وَلَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ،

وَوَعَدَهُ الْمَرَدَّ إ لَى جَنَّتِهِ، وَاءَهْبَطَهُ إ لَى دَارِ الْبَلِيَّةِ، وَتَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ.

سپس خداوند آدم را در خانه اى مسكن داد كه زندگى در آن گوارا بود، جايگاه او را اَمن و اَمان بخشيد، و او را از شيطان و دشمنى او ترساند، پس شيطان او را فريب داد، بدان علّت كه از زندگى آدم در بهشت و هم نشينى او با نيكان حسادت ورزيد. پس آدم عليه السلام يقين را به ترديد، و عزمِ استوار را به گفته هاى ناپايدار شيطان فروخت ، و شادى خود را به ترس تبديل كرد، كه فريب خوردن براى او پشيمانى آورد، آنگاه خداى سبحان دَرِ توبه را بر روى آدم گشود، و كلمه رحمت ،

بر زبان او جارى ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد، و آدم را به زمين ، خانه آزمايش هاومشكلات ،فرودآورد،تاازدواج كند،و فرزندانى پديد آورد، و خداى سبحان از فرزندان او پيامبرانى برگزيند.

7 فلسفه بعثت پيامبران

الغاية من ارسال الا نبياء عليهم السلام

وَاصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ اءَنْبِيَاءَ اءَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ، وَعَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ اءَمَانَتَهُمْ، لَمَّا بَدَّلَ اءَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ، وَاتَّخَذُوا الاَْنْدَادَ مَعَهُ، وَاجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِه ، وَاقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ، فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ، وَوَاتَرَ إِلَيْهِمْ اءَنْبِيَاءَهُ، لِيَسْتَاءْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ، وَيُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ، وَيَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ، وَيُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ، وَيُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ.

مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ، وَمِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ، وَمَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ، وَآجَالٍ تُفْنِيهِمْ، وَاءَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ، وَاءَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ.

وَلَمْ يُخْلِ اللّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِي مُرْسَلٍ، اءَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ، اءُوْ حُجَّةٍ لاَ زِمَةٍ، اءَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ: رُسُلٌ لا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ، وَلاَ كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ:

مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ، اءَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ: عَلَى ذلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ، وَمَضَتِ الدُّهُورُ، وَسَلَفَتِ الاَّْبَاءُ، وَخَلَفَتِ الاَْبْنَاءُ.

خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت ، تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت ها. بيشتر مردم ، پيمان خدا را ناديده انگاشتند، و حق پروردگار را نشاختند، و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت ، و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چند گاه متناسب با خواسته هاى انسانها رسولان خود را پى در پى اعزام كرد، تا وفادارى به پيمان فطرت (406) را از آنان باز جويند، و نعمت هاى فراموش شده را به ياد آورند، و با ابلاغ احكام الهى ، حجّت را بر آنها تمام نمايند، و توانمنديهاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند، و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند، مانند: سقفِ بلند پايه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمين در زير پاى آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگى ،وراه هاى مرگ ومردن ، و مشكلات و رنجهاى پيركننده ، و حوادث پى در پى ، كه همواره بر سر راه آدميان است . خداوند هرگز انسانها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى ، يا برهانى قاطع ، يا راهى استوار، رها نساخته است ، پيامبرانى كه با اَندك بودن ياران ، و فراوانى انكار كنندگان ، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند، بعضى از پيامبران ، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند، و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرّفى كردند، بدينگونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند.

8 فلسفه بعثت پيامبر حاتم صلى الله عليه و آله وضرورت امامت

فلسفة مبعث النّبي صلى اللّه عليه واله

إ لَى اءَنْ بَعَثَ اللّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّدا رَسُولَ اللّهِ صلى اللّه عليه واله لاِِنْجَازِ عِدَتِهِ، وَإِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ، مَاءْخُوذا عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ، كَرِيما مِيلادُهُ.