پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص99

سپس آسمان هاى بالارا ازهم گُشود، و از فرشتگان گوناگون پُر نمود، گروهى از فرشتگان همواره در سجده اند و ركوع ندارند، و گروهى در ركوعند و ياراى ايستادن ندارند، و گروهى در صف هايى ايستاده اند كه پراكنده نمى شوند، و گروهى همواره تسبيح گويند و خسته نمى شوند، و هيچگاه خواب به چشمشان راه نمى يابد، و عقل هاى آنان دچار اشتباه نمى گردد، بدن هاى آنان دچار سُستى نشده ، و آنان دچار بى خبرى برخاسته از فراموشى نمى شوند.

برخى از فرشتگان ، امينان وحى الهى ، و زبان گوياى وحى براى پيامبران مى باشند، كه پيوسته براى رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعى از فرشتگان حافظان بندگان ، و جمعى ديگر دَربانان بهشتِ خداوندند، بعضى از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته ، و گردن هاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان ازاطراف جهان گذشته ، و عرش الهى بر دوشهايشان استوار است ، برابر عَرش ‍ خدا ديدگان بزير افكنده ، و در زير آن ، بالها را به خود پيچيده اند، ميان اين دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پايين ترى قرار دارند، حجاب عِزّت ، و پرده هاى قدرت ، فاصله انداخته است . هرگز خدا را با وَهم و خيال ، در شكل و صورتى نمى پندارند، و صفات پديده ها را بر او روا نمى دارند، هرگز خدا را در جايى محدود نمى سازند، و نه با همانند آوردن به او اشاره مى كنند.

شگفتى آفرينش …

عجائب خلقة الانسان

ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الاَْرْضِ وَسَهْلِهَا، وَعَذْبِهَا وَسَبَخِهَا، تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ، وَلاَ طَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ، فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذاتَ اءَحْنَاءٍ وَوُصُولٍ، وَاءَعْضَاءٍ وَفُصُولٍ، اءَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ، وَاءَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ، لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ، وَاءَمَدٍ مَعْلُومٍ؛ ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إ نْسانا ذَا اءَذْهَانٍ يُجِيلُهَا، وَفِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا.

وَجَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا، وَاءَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا، وَمَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ، وَالاَْذْوَاقِ وَالْمَشَامِّ، والاَْلْوَانِ وَ الاَْجْنَاسِ، مَعْجُونا بِطِينَةِ الاَْلْوَانِ الُْمخْتَلِفَةِ، وَالاَْشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ، وَالاَْضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ، وَالاَْخْلاطِ الْمُتَبَايِنَةِ، مِنَ الْحَرِّ وَالْبَرْدِ، وَالْبَلَّةِ وَالْجُمُودِ.

وَاسْتَاءْدَى اللّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلاَئِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ، وَعَهْدَ وَصِيَّتِهِ إ لَيْهِمْ، فِي الاِْذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ، وَالْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ: ((اسْجُدُوا لاَِّدَمَ فَسَجَدُوا إ لا إ بْلِيسَ))

اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ، وَغَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ، وَتَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ، وَاسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ، فَاءَعْطَاهُ اللّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقا لِلسُّخْطَةِ، وَاسْتِتَْماما لِلْبَلِيَّةِ، وَإِنْجَازا لِلْعِدَةِ، فَقَالَ: ((إ نَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ، إ لَى يَوْمِ الْوَقْتِ االمعْلُومِ)).

سپس خداوند بزرگ ، خاكى از قسمت هاى گوناگون زمين ، از قسمت هاى سخت و نرم ، شور و شيرين ، گِرد آورد، آب بر آن افزود تا گِلِ ى خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت ، چبسناك گرديد، كه از آن ، اندامى شايسته ، و عضوهايى جدا و به يكديگر پيوسته آفريد. آن را خشكانيد تا محكم شد، خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد، و تا زمانى معيّن ، و سرانجامى مشخّص ، اندام انسان كامل گرديد، آنگاه از روحى كه آفريد در آن دميد تا به صورت انسانى زنده درآمد، داراى نيروى انديشه ، كه وى را به تلاش اندازد، و داراى افكارى كه در ديگر موجودات ، تصرّف نمايد.به انسان اعضاء و جوارحى بخشيد، كه در خدمت او باشند، و ابزارى عطا فرمود، كه آنها را در زندگى بكار گيرد، قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشايى ، و بويايى ، و وسيله تشخيص رنگها، و اءجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطى از رنگهاى گوناگون ، و چيزهاى همانند و سازگار، و نيروهاى متضاد، و مزاج هاى گوناگون ، گرمى ، سردى ، ترى ، و خشكى ، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عُهده دارند انجام دهند، و عَهدى را كه پذيرفته اند وفا كنند، اينگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: ((بر آدم سجده كنيدپس فرشتگان همه سجده كردند جز شيطان )) (404) غرور و خودبزرگ بينى او را گرفت ، و شقاوت و بدى بر او غلبه كرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاك را پَست شمرد، خداوند براى سزاوار بودن شيطان به خشم الهى ، و براى كامل شدن آزمايش ، و تحقّق وعده ها، به او مهلت داد و فرمود: ((تا روز رستاخيز مهلت داده شدى )) (405)