پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص96

دسته چهارم ، آن كه نه به خدا دروغ مى بندد و نه به پيامبرش دروغ نسبت مى دهد، دروغ را از ترس خدا، و حرمت نگهداشتن از رسول خدا صلى اللّه عليه واله دشمن دارد، در آن چه از پيامبر صلى اللّه عليه واله شنيده اشتباه نكرده ، بلكه آن را با تمام جوانبش حفظ كرده است ، و آن چنانكه شنيده بدون كم و كاست نقل مى كند، پس او ناسخ را حفظ و به آن عمل كرد، و منسوخ را حفظ و از آن دورى جست ، خاص و عام ، محكم و متشابه ، را شناخته ، هر كدام را در جاى خويش ‍ قرار داده است .

انواع صحابة رسول اللّه (ص )

اقسام صحابى رسولخدا صلى الله عليه و آله

وَقَدْ كَانَ يَكُونُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه واله الْكَلاَ مُ لَهُ وَجْهَانِ: فَكَلاَ مٌ خَاصُّ، وَكَلاَ مٌ عَامُّ، فَيَسْمَعُهُ مَنْ لاَ يَعْرِفُ مَا عَنَى اللّهُ، سُبْحَانَهُ، بِهِ، وَلاَ مَا عَنَى رَسُولُ اللّهِ صلى اللّه عليه واله فَيَحْمِلُهُ السَّامِعُ، وَيُوَجِّهُهُ عَلَى غَيْرِ مَعْرِفَةٍ بِمَعْنَاهُ، وَمَا قُصِدَ بِهِ، وَمَا خَرَجَ مِنْ اءَجْلِهِ.

وَلَيْسَ كُلُّ اءَصْحَابِ رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه واله مَنْ كَانَ يَسْاءَلُهُ وَيَسْتَفْهِمُهُ، حَتَّى إِنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ اءَنْ يَجِي ءَ الاَْعْرَابِيُّ وَالطَّارِئُ، فَيَسْاءَلَهُ( عليه السلام ) حَتَّى يَسْمَعُوا، وَكَانَ لاَ يَمُرُّ بِي مِنْ ذلِكَ شَيْءٌ إِلا سَاءَلْتُهُ عَنْهُ وَحَفِظْتُهُ فَهذِهِ وُجُوهُ مَا عَلَيْهِ النَّاسُ فِي اخْتِلاَ فِهِمْ، وَعِلَلِهِمْ فِي رِوَايَاتِهِمْ.

گاهى سخنى از رسول خدا صلى اللّه عليه واله داراى دو معنا بود، سخنى عام ، و سخنى خاص ، كسى آن را مى شنيد كه مقصود خدا و پيامبرش را از كلام نمى فهميد، پس به معناى دلخواه خود تفسير مى كرد، و بدون آن كه معناى واقعى آن را بداند، كه براى چه هدفى صادر شد، و چرا چنين گفته شد، حفظ و نقل مى كرد. همه ياران پيامبر صلى اللّه عليه واله چنان نبودند كه از او چيزى بپرسند و معناى واقعى آن را درخواست كنند تا آنجا كه عدّه اى دوست داشتند، عربى بيابانى يا سؤ ال كننده اى از آن حضرت چيزى بپرسد و آنها پاسخ آن را بشنوند، امّا من هرچه از خاطرم مى گذشت مى پرسيدم ، و حفظ مى كردم ، پس اين است علل اختلاف رواياتى كه در ميان مردم وجود دارد، و علل اختلاف روايات در نقل حديث .

زيبائى هاى هستى :

شگفتى آفرينش پديده ها

خطبه 211 نهج البلاغه

عجائب الخلقة

وَكَانَ مِنِ اقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ، وَبَدِيعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ، اءَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ الزَّاخِرِ الْمُتَرَاكِمِ الْمُتَقَاصِفِ، يَبَسا جَامِدا، ثُمَّ فَطَرَ مِنْهُ اءَطْبَاقا، فَفَتَقَهَا سَبْعَ سَمَاوَاتٍ بَعْدَ ارْتِتَاقِهَا، فَاسْتَمْسَكَتْ بِاءَمْرِهِ، وَقَامَتْ عَلَى حَدِّهِ. وَاءَرْسَى اءَرْضا يَحْمِلُهَا الاَْخْضَرُ الْمُثْعَنْجِرُ، وَالْقَمْقَامُ الْمُسَخَّرُ، قَدْ ذَلَّ لاَِمْرِهِ، وَاءَذْعَنَ لِهَيْبَتِهِ، وَوَقَفَ الْجَارِي مِنْهُ لِخَشْيَتِهِ. وَجَبَلَ جَلاَ مِيدَهَا، وَنُشُوزَ مُتُونِهَا وَاءَطْوَادِهَا، فَاءَرْسَاهَا فِي مَرَاسِيهَا، وَاءَلْزَمَهَا قَرَارَاتِهَا، فَمَضَتْ رُؤُوسُهَا فِي الْهَوَاءِ، وَرَسَتْ اءَصُولُهَا فِي الْمَاءِ، فَاءَنْهَدَ جِبَالَهَا عَنْ سُهُولِهَا، وَ اءَسَاخ ‌َقَوَاعِدَهَافِي مُتُونِ اءَقْطَارِهَا وَمَواضِعِ اءَنْصَابِهَا، فَاءَشْهَقَ قِلاَ لَهَا، وَاءَطَالَ اءَنْشَازَهَا، وَجَعَلَهَا لِلاَْرْضِ عِمَادا، وَاءَرَّزَهَا فِيهَا اءَوْتَادا، فَسَكَنَتْ عَلَى حَرَكَتِهَا مِنْ اءَنْ تَمِيدَ بِاءَهْلِهَا، اءَوْ تَسِيخ ‌َبِحِمْلِهَا،اءَوْتَزُولَ عَنْ مَوَاضِعِهَا. فَسُبْحَانَ مَنْ اءَمْسَكَهَا بَعْدَ مَوَجَانِ مِيَاهِهَا، وَاءَجْمَدَهَا بَعْدَ رُطُوبَةِ اءَكْنَافِهَا، فَجَعَلَهَا لِخَلْقِهِ مِهَادا، وَبَسَطَهَا لَهُمْ فِرَاشا! فَوْقَ بَحْرٍ لُجِّيٍّ رَاكِدٍ لاَ يَجْرِي ، وَقَائِمٍ لاَ يَسْرِي ، تُكَرْكِرُهُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ، وَ تَمْخُضُهُ الْغَمَامُ الذَّوَارِفُ؛ ((إِنَّ في ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشَى )).

از نشانه هاى توانايى و عظمت خدا، و شگفتى ظرافت هاى صنعت او آن است كه از آب درياى موج زننده ، و امواج فراوان شكننده ، خشكى آفريد، و به طبقاتى تقسيم كرد، سپس طبقه ها را از هم گشود و هفت آسمان را آفريد، كه به فرمان او برقرار ماندند، و در اندازه هاى معيّن استوار شدند

و زمين را آفريد كه دريايى سبزرنگ و روان آن را بر دوش مى كشد، زمين در برابر فرمان خدا فروتن ، و در برابر شكوه پروردگارى تسليم است ، و آب روان از ترس او ايستاد، و سپس صخره ها، تپه ها، و كوههاى بزرگ را آفريد، آنها را در جايگاه خود ثابت نگاه داشت ، و در قرارگاهشان استقرار بخشيد، پس كوهها در هوا و ريشه هاى آن در آب رسوخ كرد، كوهها از جاهاى پست و هموار سر بيرون كشيده و كم كم ارتفاع يافتند، و ريشه آن در دل زمين ريشه دوانيد، قلّه ها سر به سوى آسمان برافراشت ، و نوك آنها را طولانى ساخت ، تا تكيه گاه زمين ، و ميخهاى نگهدارنده آن باشد، سپس زمين با حركات شديدى كه داشت آرام گرفت ، تا ساكنان خود را نلرزاند، و آن چه بر پشت زمين است سقوط نكند، يا از جاى خويش منتقل نگردد. پس پاك و منزّه است خدايى كه زمين را در ميان آنهمه از امواج ناآرام ، نگهداشت ، و پس از رطوبت آن را خشك ساخت ، و آن را جايگاه زندگى مخلوقات خود گردانيد، و چون بسترى برايشان بگستراند، بر روى دريايى عظيم و ايستاده اى كه روان نيست و تنها بادهاى تند آن را بر هم مى زند، و ابرهاى پرباران آن را مى جنباند،