پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص95

((هر كس از روى عمد به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است ))

اقسام راويان حديث

2 اقسام الرّواة

وَإِنَّمَا اءَتَاكَ بِالْحَدِيثِ اءَرْبَعَةُ رِجَالٍ لَيْسَ لَهُمْ خَامِسٌ:

افرادى كه حديث نقل مى كنندچهاردسته اند،كه پنجمى ندارد.

الاوّل المنافقون

رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلاِْيمَانِ، مُتَصَنِّعٌ بِالاِْسْلاَ مِ، لاَ يَتَاءَثَّمُ وَلاَ يَتَحَرَّجُ، يَكْذِبُ عَلَى رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه واله مُتَعَمِّدا، فَلَو عَلِمَ النَّاسُ اَنَّهُ منافقٌ كاذِبٌ لَمْ يَقْبَلوا مِنْهُ ولَمْ يُصَدِّقوا قَوْلَهُ ولكِنَّهُمْ قالُوا: صاحِبُ رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه واله رَآهُ، وَسَمِعَ مِنْهُ، وَلَقِفَ عَنْهُ، فَيَاءْخُذُونَ بِقَوْلِهِ، وَقَدْ اءَخْبَرَكَ اللّهُ عَنِ الْمُنَافِقِينَ

بِمَا اءَخْبَرَكَ، وَوَصَفَهُمْ بِمَا وَصَفَهُمْ بِهِ لَكَ، ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ، فَتَقَرَّبُوا إِلَى اءَئِمَّةِ الضَّلاَ لَةِ، وَالدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ بِالزُّورِ وَالْبُهْتَانِ، فَوَلَّوْهُمُ الاَْعْمَالَ، وَجَعَلُوهُمْ حُكّاما عَلَى رِقَابِ النَّاسِ، فَاءَكَلُوا بِهِمُ الدُّنْيَا، وَإِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَالدُّنْيَا، إِلا مَنْ عَصَمَ اللّهُ، فَهذَا اءَحَدُ الاَْرْبَعَةِ.

نخست منافقى كه تظاهر به ايمان مى كند، و نقاب اسلام بر چهره دارد، نه از گناه مى ترسد و نه از آن دورى مى جويد و از روى عمد دورغ به پيامبر صلى اللّه عليه واله نسبت مى دهد. اگر مردم مى دانستند كه او منافق دروغگو است ، از او نمى پذيرفتند و گفتار دروغين او را تصديق نمى كردند، امّا با ناآگاهى مى گويند او از اصحاب پيامبر است ، رسول خدا را ديده و از او حديث شنيده ، و از او گرفته است ، پس حديث دروغين او را قبول مى كنند، در صورتى كه خدا تو را از منافقين آنگونه كه لازم بود آگاهاند، و وصف آنان را براى تو بيان داشت ، آنان پس از پيامبر صلى اللّه عليه واله باقى ماندند و به پيشوايان گمراهى و دعوت كنندگان به آتش با دروغ و تهمت نزديك شده پس به آنان ولايت و حكومت بخشيدند، و بر گردن مردم سوار گرديدند، و به وسيله آنان به دنيا رسيدند، همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند، اين يكى از آن چهار گروه :

دوم اشتباه كار

الثّانى المخطئون

وَرَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللّهِ شَيْئا لَمْ يَحْفَظْهُ عَلَى وَجْهِهِ، فَوَهِمَ فِيهِ، وَلَمْ يَتَعَمَّدْ كَذِبا، فَهُوَ فِي يَدَيْهِ، وَيَرْوِيهِ وَيَعْمَلُ بِهِ، وَيَقُولُ:

اءَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه واله ، فَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ اءَنَّهُ وَهِمَ فِيهِ لَمْ يَقْبَلُوهُ مِنْهُ، وَلَوْ عَلِمَ هُوَ اءَنَّهُ كَذلِكَ لَرَفَضَهُ!

دوم كسى كه از پيامبر صلى اللّه عليه واله چيزى را به اشتباه شنيده ، و سخن آن حضرت را درست حفظ نكرده است ، و با توهّم چيزى را گرفته ، اما از روى عمد دروغ نمى گويد، آن چه در اختيار دارد روايت كرده و به آن عمل مى كند و مى گويد، من از پيامبر صلى اللّه عليه واله آن را شنيده ام ، اگر مسلمانان بدانند كه او اشتباه كرده ، و غيرواقعى پنداشته ، از او نمى پذيرفتند، خودش هم اگر آگاهى مى يافت كه اشتباه كرده آن را رها مى كرد.

سوم ناآگاهانى كه حديث شناس نيستند

الثالث الجاهلون بالحديث

وَرَجُلٌ ثَالِثٌ، سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه واله شَيْئا يَاءْمُرُ بِهِ، ثُمَّ إِنَّهُ نَهَى عَنْهُ، وَهُوَ لاَ يَعْلَمُ، اءَوْ سَمِعَهُ يَنْهَى عَنْ شَيْءٍ، ثُمَّ اءَمَرَ بِهِ وَهُوَ لاَ يَعْلَمُ، فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ، وَلَمْ يَحْفَظِ النَّاسِخَ، فَلَوْ عَلِمَ اءَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ، وَلَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ إِذْ سَمَعُوهُ مِنْهُ اءَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُوهُ.

و سومى شخصى كه شنيده پيامبر صلى اللّه عليه واله به چيزى امر فرمود، سپس از آن نهى كرد و او نمى داند، يا شنيد كه چيزى را نهى كرد، سپس به آن امر فرمود و او آگاهى ندارد، پس نسخ شده را حفظ كرد ولى ناسخ را نمى داند، اگر بداند كه حديث او منسوخ است تركش ‍ مى كند، و اگر مسلمانان نيز مى دانستند روايت او نسخ شده آن را ترك مى كردند.

چهارم حافظان راست گفتار

الرابع الحفّاظ الصادقون

وَآخَرُ رَابِعٌ، لَمْ يَكْذِبْ عَلَى اللّهِ، وَلاَ عَلَى رَسُولِهِ، مُبْغِضٌ لِلْكَذِبِ خَوْفا مِنَ اللّهِ، وَتَعْظِيما لِرَسُولِ اللّهِ صلى اللّه عليه واله وَلَمْ يَهِمْ، بَلْ حَفِظَ مَا سَمِعَ عَلَى وَجْهِهِ، فَجَاءَ بِهَ عَلَى مَا سَمِعَهُ، لَمْ يَزِدْ فِيهِ وَلَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ، فَهُوَ حَفِظَ النَّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ، وَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ، وَعَرَفَ الْخَاصَّ وَالْعَامَّ، وَالُْمحْكَمَ وَالْمُتَشَابِهَ، فَوَضَعَ كُلَّ شَيْءٍ مَوْضِعَهُ.