الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص69
2 پرنده حرام گوشت
امام على عليه السلام فرمود:
بپرهيزيد از خوردن گوشت پرنده اى كه سنگدان و چينه دان و خارِ پشتِ پا ندارد. (281)
3 حيوان حرام گوشت
امام على عليه السلام فرمود:
بپرهيزيد از خوردن گوشت حيوان درّنده اى كه دندان نيش دارد و پرنده اى كه داراى چنگال است . (282)
4 صيد
امام نسبت به صيد پرنده فرمود:
پرنده هرگاه قادر بر پرواز گردد صيد است و براى هركس كه او را بگيرد حلال مى باشد. (283)
5 آلت ذبح
امام على عليه السلام نسبت به ذبح فرمود:
ذبح روا نمى باشد، مگر به وسيله آهن (284) (وسيله ذبح بايد از جنس آهن باشد).
6 استصحاب
امام عليه السلام نسبت به استصحاب فرمود:
هركس نسبت به چيزى يقين داشته باشد، پس در آن شك كند بايد طبق يقينش عمل نمايد، زيرا شك يقين را دفع نمى كند و آن را نمى شكند. (285)
7 نيّت خير
دو شتر از مردى فرار كرده ، ديگرى آنان را گرفته هر دو را به يك ريسمان بست .
يكى از آن دو شتر خفه شد و مُرد.
دعوا نزد اميرالمؤ منين عليه السلام مطرح گرديد،
آن حضرت فرمود:
گيرنده ضامن نيست ، زيرا او جز اصلاح قصدى نداشته است . (286)
8 موجودات زنده در آب و هوا
حضرت على عليه السلام فرمود:
از پشت بام در هوا، و نيز در آب جارى بول نكنيد و هر كس چنين كند و به بلايى گرفتار شود سرزنش نكند، مگر خودش را؛
زيرا آب و هوا داراى موجودات زنده هستند! (287)
خليفه دوم خواست زيور آلات خانه كعبه را تصرّف كند.
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
قرآن بر پيامبر نازل شده و اموالى را كه جنبه عمومى دارند چهار قسم قرار داده است :
1 ارث
2 اموال عمومى
3 خمس
4 صدقات و زكات
و مصرف هركدام را نيز معيّن نموده است ، و زيورهاى خانه كعبه هم در آن روز وجود داشت و خداوند براى آنها حكمى نفرمود، نه اين كه آنها را نديده و يا فراموش كرده باشد و اينك تو هم آنها را به حال خود بگذار. (288)
خليفه دوم به فرموده اميرالمؤ منين عمل كرد و به آن حضرت گفت :
اگر تو نبودى مفتضح ، و رسوا مى شديم . (289)
هنگامى كه خليفه دوم حجرالا سود را بوسيد به آن خطاب كرد و گفت :
مى دانم كه تو سنگى هستى و به كسى نه زيانى مى رسانى و نه نفعى ، و اگر نه اين بود كه رسول خدا صلى اللّه عليه واله را ديده ام تو را مى بوسيد هرگز تو را نمى بوسيدم .
اميرالمؤ منين عليه السلام به خليفه دوم فرمود:
بلكه اين سنگ هم زيان مى رساند و هم نفع .
خليفه دوم گفت : چگونه ؟
آن حضرت فرمود:
آنگاه كه خداوند از بنى آدم پيمان گرفت عهدنامه اى برايشان نوشت و همين سنگ آن را در خود فرو برد.
پس در روز رستاخيز به وفاى مؤ من و انكار كافر گواهى خواهد داد.
و اين معناى دعائى است كه مردم در موقع استلام حجر مى خوانند:
((اللهم ايمانا بك ، و تصديقا بكتابك ، و وفائا بعهدك )).
((خدايا به تو ايمان مى آورم ، و كتاب تو را تصديق مى كنم ، و به عهد تو وفا مى نمايم )) (290)
مردى ضربه اى بر شكم زنى حامله وارد ساخت ، زن بر اثر آن ضربه عَلَقه اى (مقدارى خون بسته ) سقط كرد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
آن مرد بايد ديه عَلَقه را به مقدار چهل دينار به زن بدهد، و اين آيه شريفه را تلاوت نمود:
((ولقد خلقنا الانسان من سلالة من طين …)) (291)
((به تحقيق انسان را از خلاصه گل بيافريديم و سپس آن را در قرارگاهى استوار (رحم ) قرار داديم ، سپس آن نطفه را پاره اى خون بسته گردانيديم ، پس آن خونِ بسته را مانند گوشت جويده گردانيديم ، پس آن گوشت را استخوانهايى گردانيديم پس آن استخوآنهارا گوشت پوشانيديم ، پس آفريديم او را آفرينش ديگر (او را به صورت انسانى در آورده و در او روح دميديم ).