پایگاه تخصصی فقه هنر

الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص64

در كتاب ((الهيئة و الاسلام )) آمده :

((اين دو جمله از خطبه ، دو دليل روشن هستند بر حركت انتقالى زمين در صورتى كه لفظ ((عَلى )) در فقره اول به معناى ((مع )) باشد (236) و معناى ((اوتسيخ بحملها)) اين است كه وجود كوههاى سنگين روى زمين سبب شده تا زمين اهل خود را فرو نبرد.

و در تفسير ((او تزول عن مواضعها)) آورده :

ظاهر اين كلام اين است كه

زمين داراى حركاتى است در مدار خود، زيرا زمين بنابر آنچه كه متاءخرين قائلند داراى مواضع بى شمارى است كه همه در مدار معين در مقابل برج هاى دوازده گانه است پس بنابراين تفسير ((على حركتها)) تمام مى شود با حركت انتقالى ساليانه و اين كه كوهها و ريشه هاى كوهها حافظ هئيت اجزاء زمين هستند و مانع مى شوند از تفرق و اضطراب زمين و برطرف شدنش از مواضع خاصه اى كه در فلك مخصوصش دارد.

دقت كنيد، كه آن حضرت براى زمين مواضعى معرفى نموده و پرواضح است كه بنابر هيئت قديم قائل به مركزّيت و سكون زمين بوده اند اين فرمايش حكمت آميز هرگز معناى صادقى نداشت ؛ زيرا چيزى كه ساكن باشد تنها يك موضع دارد.

ج حركات زمين

و نيز در ضمن خطبه 90 نهج البلاغه مى فرمايد:

((…و عدَّلَ حرَكاتِها بِالرّاسِياتِ مِنْ جَلاميدِها))

((خداوند حركات زمين را به وسيله كوهها و اجسام سنگين تعديل نمود)).

شهرستانى در شرح اين جمله آورده است كه :

((ظاهر اين كلام اين است كه كوه هاى سنگين و سنگ هاى سخت سبب شده كه زمين به واسطه حركات گوناگون مضطرب نشود، و نيز در اثر تعارض جاذبه ها و دافعه ها تعادل خود را از دست ندهد)).

و سپس مى گويد:

دانشمندان قرن ما حركتهاى زيادى براى زمين قائل شده اند كه مشهورترين آنها پنج حركت است ؛ و ((فيلكس ورنه )) فرانسوى ، از دانشمندان زمين شناس يازده حركت براى زمين نقل كرده است ، كه من هشت حركت را از آنها انتخاب كرده و مى نگارم :

1 حركت محورى شبانه روزى .

2 حركت ساليانه و انتقالى زمين به

دور خورشيد.

3 حركت اقبالى .

4 حركت نقطه اوج و حضيض كره زمين .

5 حركت تقديم اعتدال پاييزى و بهارى .

6 حركت ارتعاشى قمرى .

7 حركت ارتعاشى شمسى .

8 حركت تبعى . (237)

د درباره ماه و خورشيد و فَلَك

اميرالمؤ منين عليه السلام در ضمن خطبه 91 نهج البلاغه معروف به ((اشباح )) در بيان حكمت آفرينش خورشيد و ماه مى فرمايد:

( وَجَعَلَ شَمْسَها آيَةً مَبْصِرَةً لِنَهارِها، وَقَمَرها آيَةً مَمْحُوةً مِنْ لَيلِها)).

و خورشيد آسمان را نشانه روشنى بخش روز و ماه را نورى كمرنگ براى (زدودن شدت تيرگى ) شب ها قرار داد.)

امام صادق عليه السلام به مفضّل مى فرمايد: (238)

اى مفضّل ! بينديش در طلوع و غروب آفتاب براى برپايى دولت روز و شب ، كه اگر طلوع آفتاب نبود تمام كارهاى عالم باطل مى شد مردم نمى توانستند كار و كسب و فعّاليتى داشته ما يحتاج زندگانى خود را تاءمين نمايند و جهان سراسر ظلمانى مى شد.

و مردم به سبب عدم استفاده از زيبايى و صفاى نور، لذّتى از زندگانى نمى بردند و اين بر همه كس روشن است .

حال در منافع غروب خورشيد تاءمل كن كه اگر آن نبود مردم آرامش و راحتى نداشتند، با شدّت احتياج بدنهاى آنان به استراحت ، به منظور رفع خستگى بدن و تجديد قوا و برانگيخته شدن جهاز هاضمه براى هضم غذا و نفوذ غذا به سوى اعضاى بدن . گذشته از اين كه زمين بر اثر دوام تابش خورشيد داغ شده و موجودات روى آن نيز از حيوان و نبات از بين مى رفتند.

ه‍ آموختن نجوم

سيّد رضى رحمة اللّه عليه در نهج البلاغه (239) آورده است كه :

هنگامى كه حضرت امير عليه السلام عازم بر جنگ با خوارج بود، مردى از ياران آن حضرت خدمتش عرضه داشت : اوضاع نجوم و ستارگان دلالت بر نحوست و بدى دارد و بر تو مى ترسم اگر امروز حركت كنى به مقصودت نرسى و بر دشمنت پيروز نگردى .