الگوهای رفتاری امام علی (ع) و علم و هنر-ج1-ص55
اصحاب گفتند:
يا اميرالمؤ منين عليه السلام ، خودشان مى خورند، چرا شما با دستان مبارك به آنان غذا مى دهيد؟
امام على عليه السلام فرمود:
((امام پدر يتيمان است ، اين عمل را انجام مى دهم تا يتيمان احساس بى پدرى نكنند.)) (196)
در جنگ بصره يك روز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام پرچم حمله را به دست فرزندش محمّد حنفيّه داد، و فرمود:
پيشروى كن تا قلب سپاه دشمن را درهم بريزى .
محمد حنفيّه حمله كرد، امّا نتوانست پيشروى كند و برگشت .
امام على عليه السلام به صورت نكوهش به او فرمود:
اَدْرَكَكَ عِرْقُ اُمِّك
((يكى از خصلت هاى مادرت را به ارث بردى ))
چون پدر على عليه السلام است چرا نبايد محمد بن حنفيّه خط شكن باشد؟
و ادامه داد كه :
چه كنم ؟ كه مادرت فاطمه زهرا (س ) نيست .
سپس حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام پرچم را به دست امام مجتبى عليه السلام داد كه رفت و پيروزمندانه بازگشت . (197)
امررزه مِتُد تحقيق وشيوه هاى استنباط واجتهاد وكشف حقائق در محافل دانشگاهى ، روش پراگماتيسمى است ((اصالت تجربه و آزمايش )).
طرفداران اين روش مى گويند:
تنها راه كشف حقيقت ها، تجربه و آزمايش است ، واگر چيزى با تجربه مادّى كشف نشود، وجود ندارد.
در حالى كه بسيارى از واقعيّت ها را نمى شود با تجربه مادّى كشف نمود، پس اصالت تجربه ، و پراگماتيسم بگونه مطلق درست نيست ، بلكه تنها به عنوان يكى از روش هاى تحقيق پذيرفته شده است كه امام على عليه السلام فرمود:
لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الاِْبْصَارِ؛ فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ اءَهْلَهَا، وَلاَ يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.
(انديشيدن همانند ديدن نيست ، زيرا گاهى چشم ها دروغ مى نماياند، امّا آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نمى كند.) (198)
پس بايد از روش هاى مختلف استفاده كرد:
اوّل مشاهده و تجربه
دوّم تفكّر و انديشه
در آن روزگاران كه روش تجربى در بسيارى از محافل مطرح نبود،حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام گاهى كه ضرورت داشت با روش تجربى مشكلات را پاسخ مى داد.
چون هنوز روح جاهليّت در مردم زنده بود، و دختر داشتن را خوش نداشتند، دو زن كه در همسايگى يكديگر بوده ، و شگفت آن كه در يك شب زائيدند، با پول دادن به قابله پسر و دختر را جابجا كردند.
امّا زنى كه پسر زائيده بود، توجّه داشت و راضى نشد.
هر كدام ادّعا مى كردند پسر از آن اوست ، و دختر بيچاره بى طرفدار ماند.
براى حلّ اختلاف شكايت به امام بردند،
امام على عليه السلام ادّعاى هردو را شنيد و قضاوت كرد كه حل آن در قرآن است :
لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الاءُنْثَيَيْن
((پسر دو برابر دختر ارث مى برد))
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام دستور داد:
شير هردو زن را در ظرفى به يك اندازه بدوشند، زنى كه شير او سنگين تر است ، پسر از آن اوست . (199)
كودتاگران سقيفه براى آنكه اهل بيت پيامبر صلى اللّه عليه واله را در انزواى كامل قراردهند، دستور دادند:
((كسى نقل حديث نكند.))
تا فضائل امام على عليه السلام و عترت پيامبر صلى اللّه عليه واله به تدريج فراموش شود.
پس از جنگ جمل حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به شهر كوفه آمد و 1500 نفر از صحابه را در كوفه منزل داد و آنان را به نقل و آموزش حديث تشويق كرد.
روزى در مسجد كوفه اصحاب رسول خدا را سوگند داد كه :
هركس در حجّةُ الوداع روز غدير خُم حضور داشت ، و سخنان پيامبر صلى اللّه عليه واله را شنيد برخيزد و شهادت دهد.
تعداد زيادى از مردم برخاستند و شهادت دادند، و خطبه غدير را به ياد آوردند.
پس از آن روز، هزاران نفر از صحابى رسول خدا كه زنده بودند و روايات زيادى را از زبان پيامبر صلى اللّه عليه واله شنيده بودند، روايات و احاديث رسول خدا صلى اللّه عليه واله را در همه جا نقل مى كردند، كه روايات اسلامى رونق گرفت . (200)