حرمت مجسمه سازی و نقاشی-ج1-ص12
1. كلمه روحانى، كه در اين روايت ذكر شده است، از حيوان و انسان، انصراف دارد; زيرا در روايات متعارف نيست كه براى انسان و حيوان كلمه روحانى به كار رود: بلكه:
(مراد از روحانى، أجسام لطيف و ريزى است كه با چشم قابل درك نيستند130.)
طبعاً مراد از روحانى، جاندارانى مثل فرشته و جنّ خواهد بود. شاهدِ اطلاق روحانى بر موجودات غيرقابل درك با چشم، روايت باب العقل والجهل است كه مى فرمايد:
(ان اـ خلق العقل وهو اوّل خلق من الروحانيين.131)
خداوند، عقل را آفريد و آن جزء نخستين آفريده هاى روحانى است.
از علامه مجلسى نيز نقل شده است:
(كلمه روحانى بر اجسام لطيف و جواهر مجرده اطلاق و استعمال مى شود اگر كسى قائل به جواهر مجرده باشد132.)
بنابراين، موارد كار برد واژه روحانى، موجودات ريز و لطيف و جواهر مجرده است، مثل عقل، فرشته و جن و از جانداران، مانند: حيوانات و انسان انصراف دارد.
سيد خوانسارى در جامع المدارك مى نويسد:
(لكن ظهور لفظ الروحانى فى مطلق ذوات الارواح حتى مثل الحشرات والطيور والبهائم غير واضح133.)
دلالت و شمول لفظ روحانى به همه جانداران، حتى مانند: حشرات و پرنده ها و چرنده ها روشن نيست.
امام خمينى مى نويسد:
(وانما يطلق على علماء الشرايع بدعوى غلبه الجهات الروحيه فيه كانهم ليسوا من عالم الاجسام.134)
اگر بر علماء و زعماى دينى و علمى، كلمه روحانى اطلاق مى شود، به لحاظ تجرّد و تحرّز آنان از امور مادى و عادى است.
با توجّه به اين مطلب كه روحانى در روايات، به معناى موجودات لطيف و مجرد است، حديث (تحف العقول) بر فرض پذيرفتن سند آن، دلالت مى كند بر حرمت نقاشى و مجسمه سازى موجوداتى مانند: فرشته و جنّ و نسبت به جاندارانى، مانند: انسان و حيوان، دلالتى نخواهد داشت. به نظر ما، اطلاق كلمه روحانى در اين روايت، از جمله شواهدِ مدعاى ماست كه اين حديث روايت صادر شده از معصوم نيست،بلكه عباراتى است كه گردآورنده، از متون اسلامى استنباط كرده; زيرا از كلمه روحانى در اين جا، جاندار مانند انسان و حيوان اراده شده، لكن در نقلِ به معنى، گردآورنده توجه نكرده است لفظ روحانى در روايات بر جانداران، مانند: انسان و حيوان، اطلاق شده، بلكه روحانى در روايات، معناى خاصى دارد. به هر صورت، گردآورنده در نقل به معنى، توجه نداشته است كه كلمه روحانى در روايات، معناى ويژه ايى دارد، گمان كرده كه به هر موجود باروحى، روحانى مى شود اطلاق كرد.
و اگر بپذيريم كه كلمه روحانى، از انسان و حيوان انصراف دارد و بر خصوص فرشته و جن اطلاق مى شود، اين روايت (تحف العقول) بر فرض پذيرش سند آن، دليل حرمت ساختن مجسمه و نقاشى فرشته و جن خواهد بود كه در مباحث آينده حكم آن خواهد آمد. با توجه به اين كه مفهوم روايت (تحف العقول) جواز ساختن مجسمه و نقاشى انسان و حيوان است، چون فقط از ساختن مجسمه و نقاشى موجودات روحانى، مانند فرشته و جن منع كرده است. مفهوم اين روايت، با منطوق روايات ديگر كه از ساختن مجسمه و نقاشى جانداران نهى مى كنند، تعارض دارند و بايد ديد، علاج اين تعارض مفهومى و منطوقى، به چه چيزى است و نتيجه علاج تعارض چه خواهد بود. اين بحثى است كه در مسأله ساختن مجسمه و نقاشى فرشتگان و جنيان بايد مطرح شود.
2. حديث (تحف العقول) درصدد ارائه ضابطه و معيار كلّى جواز و منع، حليت و حرمت حِرَف و صنائع و مكاسب است:
(آنچه كه منفعت و فائده حلال عقلايى ندارد و جز فساد و ضرر و بيهودگى و بى فايدگى، خاصيتى ندارد، حرام و ممنوع است و امّا آنچه كه داراى فوائد و منافع حلال و عقلايى است و گرچه گاه گاه، در جهت فساد نيز مورد بهره بردارى قرار مى گيرد و مشترك بين منفعت و مفسده است، مباح و جائز است، مگر براى كسانى كه استفاده نامشروع و بهره بردارى ممنوع بخواهند بكنند كه در اين فرض، براى آنان حرام خواهد بود.)
بنابراين اگر مجسمه سازى و نقاشى جز فساد و ضرر فائده و اثر ديگرى نداشته باشد، حرام خواهد بود.
امّا اگر داراى منافع و فوائد حلال و عقلايى باشد، يا مشترك بين جنبه هاى حرام و حلال باشد، جايز خواهد بود. اگر مجسمه سازى و نقاشى، به خاطر بت سازى و ترويج بت پرستى و يا به عنوان همانندى به خالق و امثال آن انجام بگيرد، حرام است، ولى اگر به عنوان يك هنرِ مترقى و سالم در جهت استفاده هاى مشروع، مانند تبليغ فرهنگ دينى يا حفظ آثار اسلامى يا يادبود خاطره مردان دين و دانش، بدون احتمال و ترس شرك و بت پرستى باشد، برابر ضابطه اى كه اين حديث ارائه مى دهد، بايد جايز باشد. زيرا قالب هنر مجسمه سازى و نقاشى مورد نظر نيست، آنچه مهم است، محتواى اين هنر است. اگر محتوا، ترويج و تقويت باطل و يا هر عنوان ممنوع ديگرى باشد، حرام است و اگر تبليغ و ترويج دين و فرهنگ دينى و مانند آن باشد، جايز خواهد بود.
امام خمينى پس از مناقشه و اشكال سندى مى نويسند:
(لكن يمكن المناقشة فيه بعد الغض عن سندها و اغتشاش متنها بان الظاهر من مجموعها صدراً و ذيلاً فى تفسير الصناعات: ان المراد بمُثل الروحانى هياكل العبادة لان المذكورَ في جميع فقرات الرواية من ملاك الحلية والحرمة هو كون الشئ صلاحاً للعباد كان فيه وجه من وجوه الصلاح او كون الشيئ فساداً محضاً او فيه جهة فساد.
فيستفاد منها ان مُثُلَ الروحانيين التى فيها الفساد من جهة عبادة الناس اياها و تعظيمها المنافية للتوحيد والتنزيه. محرّم صنعتها و امّا ما ينتفع الناس بها ولو فى التزيين و ساير الاغراض العقلائية كتماثيل الموجودات كانت روحانيين ام لا فهى محلّلة.135)
با قطع نظر از اشكال سند و اغتشاش متن آن، ممكن است از مجموع اين روايت، با توجه به صدر و ذيل آن، استفاده شود كه مراد از مُثل روحانى، بتهاى مورد پرستش مردم باشد; زيرا آنچه در همه فرازهاى اين روايت ذكر شده، بيان ملاك و معيار حلال و حرام است: اگر چيزى داراى منفعت و فائده باشد، جايزاست و اگر جز افساد، نتيجه اى نداشته باشد، حرام است. بنابراين، با توجه به اين معيار، ساختن مجسمه و نقاشى موجودات روحانى، اگر به انگيزه فساد و شرك و پرستش و مبارزه با توحيد و يكتاپرستى باشد، حرام است، ولى اگر به انگيزه هنرى و زينت كارى و ديگر هدفهاى عقلايى باشد، روحانى يا غير آن، جايز است.
از مجموع ادله و روايات و فتواى فقها در مسأله مجسمه سازى و نقاشى، به خوبى و به روشنى استفاده مى شود كه اين عمل، قبح ذاتى ندارد و از چيزهايى نيست كه هيچ غرض و فايده اى، جز فساد و ضرر، نداشته باشد، بلكه هنرى است مثل بسيارى از هنرها كه بايد توجه به محتواى آن كرد، نه به قالب. اگر محتواى صحيح و دينى باشد، جايز و اگر فاسد و ضددينى باشد، حرام است.
اين سخن امام، مطلبى است متين و موافق با روح روايات در مسأله و درخور دقت و شايان توجّه.