پایگاه تخصصی فقه هنر

پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص67

عدم جواز تصرّف در اموال اختصاصى امام(عليه السلام)و(1) … .

به نظر مى آيد واژگان قرآنى كه مى توانند به عنوان علّت منصوص در تثبيت و توسعه حكم نقش ايفا كنند، فراوان اند و بايد تحقيقى مناسب و مستقل در اين حوزه صورت پذيرد; براى نمونه، واژگان ذيل، به صورت روشن، در حكم علّت منصوص اند.

ـ اثم و عدوان: مائده: 2 و 63. انعام:120. نور: 11. شورا: 37. نجم: 32.

ـ ضرر: نساء: 95.

ـ غوى: نجم: 2. مريم: 59. طه: 121. شعراء: 91. قصص: 63.

ـ اذيّت: آل عمران:111. بقره:222 و 196.

ـ حرج: نساء: 65. مائده:6. انعام: 125. اعراف:2.

ـ عسر: بقره: 185 و 280. كهف: 73. قمر: 8. طلاق: 7. شرح: 5 – 6.

ـ سفه: نساء: 5. انعام: 140.

و … .

2. استفاده از واژگان تعليلى براى اثبات حكم شرعى با مبانى هيچ يك از مذاهب فقهى اعم از شيعه و سنّى منافات ندارد; زيرا چنان كه بيان شد اين واژگان علّت منصوص براى اثبات و توسعه حكم اند و علّت منصوص مورد پذيرش همه فقيهان شيعه و سنّى است و بر حسب تحقيق محلّ اختلاف اصلى ميان فقيهان شيعه و سنّى، اثبات و توسعه حكم به وسيله علّت ظنّى است; حال آنكه واژگان يادشده علّت قطعى براى حكم اند. در فصل سوم به صورت مبسوط و مفصّل مشاهده خواهد شد كه فقيهان شيعه و سنّى از واژگان تعليلى مانند قول زور، لهو الحديث و… ، براى حكم غنا استفاده كرده اند، هرچند عنوان واژگان تعليلى را به كار نبرده اند.


1 . علاّمه حلّى; تذكرة الفقهاء; ج 5، ص 442.