پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص61
آن را تضعيف كرده اند;(1) ولى روايت دوم صحيح و قابل اعتماد است. شيخ حرّعاملى، روايت يكم و دوم را با يكديگر معارض ديده است; از اين رو نخست روايت يكم را به تقيّه حمل كرده، سپس اين احتمال را مطرح مى كند كه ممكن است مراد روايت يكم ترجيعى باشد كه به حدّ غنا نرسيده است.(2)
با توجّه به آنچه بيان شد، مبنى بر اينكه ترجيع داراى مراتب است، هيچ گونه تعارضى ميان روايات يادشده وجود ندارد; از اين رو تنها توجيه دوم شيخ حرّ عاملى به واقع نزديك است.
محقّق نراقى در مقام تبيين موضوع غنا با توجّه به رواياتى كه صداى نيكو و داراى ترجيع را به صورت مطلق نهى نكرده اند، خود را در مشكل و معضلى مشاهده مى كند و در ارائه راه حل، مى گويد: افراد غنا به طور مطلق حرام نيست.(3)
لازمه بيان محقّق نراقى آن است كه غنا داراى افرادى است و برخى از افراد آن مانند صداى نيكو و داراى ترجيع حرام نيستند. حال آنكه صداى نيكو و داراى ترجيع اگر به حدّ طرب نرسد، از همان ابتدا داخل در موضوع غنا نبوده است تا نيازمند تخصيص باشد، بلكه مرتبه اى از صداى داراى ترجيع كه طرب آور باشد داخل در غناست.
آخرين شرط غنا اين است كه صداى گوينده طرب آور باشد; به اين معنا كه ترنّم و ترجيع صدا در حدّى باشد كه سبب طرب و عروض خفّت نفسانى در
1 . علاّمه حلّى; خلاصة الاقوال; ص 362. نجاشى; رجال نجاشى; ص 250. خوئى; معجم رجال الحديث; ج 12، ص 246.
2 . حرّ عاملى; وسائل الشيعه; آل البيت; ج 6، ص 212.
3 . احمد نراقى; مستند الشيعه; ج14، ص141.