پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص59
همچنين آياتى كه از آنها بر حرمت غنا استدلال شده است، بيانگر آن است كه مراد از صداى انسان در غنا، صداى معنادار است; چنان كه برخى «لهو الحديث» در آيه «ومِنَ النّاسِ مَن يَشتَرى لَهوَ الحَديثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللّه بِغَيرِ عِلم»(1) را به حديث باطل تفسير كرده اند(2) و حديث لهو، هرچند باطل
است، در عرف داراى معنايى است كه گوينده، آن معنا را اراده كرده است. در شأن نزول اين آيه گفته شده است كه مراد از لهو الحديث، اخبار و داستان هاى غيرعرب است كه توسّط فردى به نام نضر بن حارث خريدارى مى شد تا با نقل آنها توجّه مردم را به معانى آن داستان ها جلب كند و آنان را از شنيدن آيات قرآن باز دارد.(3)
همچنين واژه قول زور در قرآن به معناى كذب يا غنا و ديگر گفته هاى لهوى و خلاف حق است و بديهى است كه كذب و نيز سخن لهوىِ خلافِ حق، بدون معنا نخواهد بود.
از ديگر ويژگى هايى كه در تحقّق موضوع غنا نقش دارد، آواز نيكوى داراى ترجيع است. بايد توجّه داشت كه همه مراتب صداى نيكو و داراى ترجيع، موضوع غنا نيست; زيرا ترجيع مراتبى دارد و آخرين مرتبه آن كه طرب آور است و سبب عارض شدن خفّت در نفس انسان مى شود، موضوع غناست. اين مطلب به طور مفصّل در ردّ نظر كسانى كه تنها صداى نيكو و داراى ترجيع را موضوع غنا مى دانستند، مطرح گرديد و ثابت شد كه ترجيع و نيكويى صدا، شرط لازم براى
1 . لقمان: 6.
2 . طبرسى; مجمع البيان; ج8، ص76.
3 . واحدى نيشابورى; اسباب النزول; ص 232. طبرسى; مجمع البيان; ج8، ص76.