پایگاه تخصصی فقه هنر

پژوهشی در غنا از نگاه قرآن و روایات تفسیری-ج1-ص27

حيوانى احساسات و ارزش هاى معنوى انسان را كور كرده، زمام نفس انسان را يكسره در اختيار شيطان گذارد و او را به حضيض مرتبه بهايم فرو برد.

پرواضح است كه استفاده از ابزارى كه ظرفيّت دو گانه دارد، چونان شمشير دو لب، نيازمند هوشيارى و احتياط است.

ابن خلدون نيز موسيقى را اعم از غنا دانسته، در اين باره چنين مى گويد: صناعت غنا، عبارت است از: آهنگ دادن موزون به اشعار از راه تقطيع آوازها، به حسب نسبت هاى منظّم و شناخته شده، به صورتى كه هر آوازى هنگام قطع شدن توقيع كاملى پديد آورد، آن گاه يك نغمه وجود پيدا مى كند، پس از آن نغمه ها با تناسب معيّنى با يكديگر تأليف و تركيب مى شوند. با تناسب نغمه ها و كيفيّاتى كه از صدا به وجود مى آيد، شنيدن نغمه ها لذّت بخش مى شود.

وى سپس به بيان مطلبى مى پردازد كه تفاوت غنا و موسيقى را نشان مى دهد و مى گويد:

گاهى با آهنگ نغمه هاى غنايى، آهنگ هاى متناسب ديگرى از جمادات (ابزار موسيقى) همراه مى شود كه با زدن (مانند تار…) يا با دميدن (مانند سرنا…) پديد مى آيد.(1)

مشهور فقيهان نيز بر اين عقيده اند كه غنا تنها شامل صداى انسان مى شود.(2) و آهنگ هاى متناسب و موزون ديگر از حوزه غنا خارج است.

بر اساس آن چه بيان شد مى توان نسبت ميان موسيقى و غنا را اعم و اخص مطلق دانست; بدين صورت كه هرجا عنوان غنا بر آن صادق باشد عنوان موسيقى


1 . ابن خلدون; تاريخ ابن خلدون; ج 1، ص 423.

2 . محقّق اردبيلى; مجمع الفائده و البرهان; ج 8، ص 57. محمّد جواد عاملى; مفتاح الكرامه; ج 4، ص 50 و المكاسب المحرمه; ج 1، ص 198.