مجمع المسائل-ج3-ص275
ديه را به ورثه مقتول بدهند واگر مستند به يكى از آنها است عاقله او بايد تمام ديه را بدهد وخسارات ذكر شده در ذيل سؤال از ديه كسر نمىشود.
س 170 – در مورديكه كسى خطاءا جرحى بر كسى وارد نمايد آيا مانند قتل خطائى ديه آن بر عاقله است يا نه؟ ج – جرح مراتب متعدده دارد يك مرتبهاش موضحه است كه در آن وبالاتر از آندر صورت خطاء ديه بر عاقله است ودر مادون موضحه ديه در مال خود جانى است اگر چه خطائى باشد ومراد از موضحه جراحتى است كه پرده روى استخوان را پاره كرده وسفيدى استخوان نمايان شده باشد.
س 171 – هر گاه ديه جراحات وارده متعدده مجموعا بقدر ديه موضحه باشد لكن هر جراحتى به تنهائى كمتر از موضحه است آيا در چنين فرضى ديه در صورت خطاء بر عاقله است يا در مال جانى؟ ج – در فرض سئوال اظهر اين است كه ديه در مال خود جانى است س 172 – شخصى مرتكب قتل خطائى گرديده هر چند جستجو شده اولياى دم را پيدا نكرده وشخص قاتل استطاعت به حج پيدا كرده بيان فرمائيد كدام يك از اين دو دين مقدم است آيا چون قتل خطائى بوده مىتواند به حج مشرف شود يا نه؟ ج – در فرض سئوال كه قتل خطائى بوده ديه بر عاقله قاتل است وچنانچه عاقله اولياء مقتول را پيدا نكنند واز دسترسى به اولياء مقتول مأيوس باشند بايد به حاكم شرع بدهند ودر هر صورت چون ديه بر عهده خود قاتل نيست مستطيع است وواجب است حج بجا آورد.
بلى اگر عاقله ندارد ويا عاقله متمكن از پرداخت ديه نيست يا امتناع از پرداخت ديه مىكند اداء دين مقدم است.
س 173 – در مورد قتل ويا بعض جنايات خطائى كه ديه بر عاقله است آيا اين حكم شامل همه موارد خطا مىشود يا خير؟ ج – هر گاه قاتل يا جانى اقرار به قتل يا جنايت خطائى كند ديه بر عاقله نيست بلكه بر خود قاتل يا جانى است ونيز اگر قاتل يا جانى قتل يا جنايت را به مال ديگرى غير از ديه صلح نمايد ذمه خودش مشغول مىشود وبه عاقله مربوط نيست.