پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج3-ص104

هم آب جزئى، از بالاى اين قريه، لوله‌كشى كرده‌اند، براى آبيارى باغات، ضمنا حمامى هم بوسيله جهاد درست شده كه در اثر بى آبى، قابل استفاده نيست حالا اهالى اين قريه، مىتوانند از اين آب كه رو بروى اين قريه است براى حمام وغيره، استفاده كنند يا نه، بفرمائيد اين آب مال كدام قريه مىباشد، آن ده كه در نيم فرسخى مىباشد يا اين ده كه آب در مقابل اين ده مىباشد؟ ضمنا اين چشمه‌ها هم طبيعى است.

ج – در فرض سئوال، دهى كه قبلا از اين آب استفاده مىكرده ومجرى المياه در تحت تصرف او بوده ومحتمل باشد كه ذيحق بوده، فعلا نيز ذيحق، وآب متعلق به او است.

س 102 – چند اصله درخت گردو هست كه هيچ كس ياد ندارد چه كسى آنرا غرسكرده، آيا رعيت كاشته يا مالك، البته قبل از انقلاب بدست مالك بوده وبعد از انقلاب بدست اهل قريه است وفعلا صاحب ندارد، اهل قريه مىتوانند تصرف نمايند يا خير؟ ج – با فرض آن كه درخت گردو قبلا دريد مالك بوده واز آن منتفع مىشده فعلا هم، حق انتفاع از آن، با مالك يا ورثه او است وتصرف رعيت، بعد از انقلاب، بدون مدرك شرعى، موجب مالكيت آنها نمىشود.

س 103 – دو قريه قبل از تقسيم، مال يك مالك بود واين دو قريه يكى طرف بالا واقع شده وديگرى طرف پائين وهر دو از آب يك نهر كه در زمين قريه بالائى واقع شده از قديم الايام شراكتا استفاده ميكرده‌اند روزها مال قريه بالائى بوده وشبها مال قريه پائين، بعد از انقلاب اهالى ده بالا آب را قطع كرده و نمىدهند وظيفه شرعى را بيان فرمائيد.

ج – در فرض سئوال كه مالك هر دو قريه يك نفر بوده اگر خود مالك با رضا ورغبت قنات را بزارعين ده بالا فروخته باشد مال ده بالا است واگر بنحو شركت به زارعين قريه بالا وقريه پائين فروخته فعلا نيز كما في السابق هر دو قريه حق استفاده دارند واگر اصلا مالك، آنرا نفروخته فعلا نيز با اجازه او هر يك بايد استفاده كنند وتصرف در آن بدون اذن مالك شرعى جايز نيست ودر صورت نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

س 104 – زمينهائى از فرقه ضاله بهائى را دولت مصادره كرده وبعد، همان زمينها را براى ساختمان وسكونت به افراد مستضعف واگذار كرده واكنون عده‌اى از افراد مزبور مىخواهند ساختمانها را بفروشند آيا معامله وسكونت، در آن ساختمانها شرعا جايز است يا خير؟