مجمع المسائل-ج3-ص74
است يا مال حضرت امام زمان ارواحنا له الفداء است كه هر كس احياء كند مالك آن شود و بر فرضيكه حريم آن قريه باشد غرس اشجار نمودن واز نهر مشترك آنها را آبيارى نمودن بدون رضايت اهالى جايز است يا خير وبر فرضيكه جايز نباشد آيا باقى اهل قريهحق اجبار براى بريدن آن درختها دارند يا نه واگر غارس درختها راضى به بريدن درختها نشود وقطع نكند آيا ديگران حق دارند قطع كنند واصل چوبهاى آن درختها را به صاحبان آنها تحويل دهند يا نه؟ ج – هر مقدار از زمينهاى اطراف قريه كه براى علف احشام وخاكبردارى وساير احتياجات عرفا مورد حاجت اهالى قريه باشد حريم قريه است واحياء مقدارى از آن بقصد تملك موقوف به اذن همه صاحبان حريم است واگر زمين موات حريم قريه يا حريم ملك شخصى نباشد وكسى آنرا احياء كند مالك مىشود ولكن تصرف در آبى كه ملك ديگران است بدون اذن مالكين آن جايز نيست و هم چنين اگر غرس اشجار در حريم مانع استفاده اهل قريه از زمين اشجار باشد مالك زمين آنها نمىشود وصاحبان حريم مىتوانند غارس را بر رفع مانع مجبور نمايند واگر غرس اشجار مانع استفاده منظوره نباشد غرس اشجار اشكال ندارد ولكن زمين را مالك نمىشود.
س 12 – چند برادر، مدت پنجاه سال قبل بعنوان مراتع وچراگاه دام، در منطقهاى زندگى مىكردند ومدت بيست سال است كه بعضى از آن برادران اختيارا آن منطقه را رها كرده و داخل دهات سكونت كردند وبعض ديگر از همان برادران در همان منطقه مانده وبا زحمت زياد وحتى تحمل خسارت، آن منطقه را رها نكردند وقسمتى را كه زمين موات بود زير كشت قرار دادهاند و برادرانيكه بيست سال قبل رفته بودند فعلا برگشتهاند وادعاى حق مىكنند آيا حق دارند يا نه؟ ج – در فرض سئوال، بمجرد چراندن دام، در اراضى موات، كسى مالك آن نمىشود ولى اگر كسى اراضى موات را كه بدون مانع بوده وحريم ملك ديگران نبوده زير كشت برده وبقصد تملك احياء نموده، مالك مىشود وآنها كه قبلا در چراگاه شركت داشتهاند حق ادعاى زمين احياء شده را ندارند.
س 13 – اگر يك نفر كشاورز، در اراضى موات، چاه بزند وآب در بياورد وغير از آن