پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج3-ص71

خود را نپرداخته وبخارج از كشور رفته وبانك مذكور اين زمين را توقيف نموده وسازمان عمران هم اين زمين را بين مردم تقسيم كرده ومردم هم ساختمان كرده‌اند وبانك ايران وهلند نيز ملى اعلام شده واين زمين پس از اقدامات قانونى از طريق دادگسترى كه پرونده آن به تهران هم رفته از توقيف بانك در آمده وسازمان عمران نيز اين زمين را موات اعلام كرده آيا اين زمين جزء زمينهاى موات است يا خير واز نظر شرعى اين زمينها كه مردم ساختمان كرده‌اند و در آنها ساكن هستند چگونه مىباشد؟ ج – در صورت مفروضه كه زمين قبلا داير بوده ودر اثر كار نكردن روى آن باير شده چنانچه صاحبش از آن اعراض كرده فعلا جزء مباحات است كه هر كس مجددا احياء كند مالك مىشود واگر اعراض نكرده ولى مدت زمانى بسراغش نيامده احتياط اين است كه از صاحبش اذن گرفته شود وبهر حال چنين زمينى باير است وموات نيست وزمين موات بالاصل زمينى است كه اصلا دست نخورده وبدون علاج قابل استفاده نباشد.

موات بالعرض

س 5 – قطعه زمينى از طرف شمال در امتداد رودخانه واز طرف غرب نيز بطرف رودخانه مىباشد قسمتى از آنرا كه به رودخانه منتهى مىشود كه حريم زمين است سيل در اثر طغيان رودخانه از بين برده وبعدا كه آب فرو نشسته، شخصى اين قسمت از زمين را تصاحب نموده وصاحب زمين هم سكوت كرده وكلمه‌اى كه دلالت بر رضايت كند نگفته واين شخص زمين را كشت كرده ومحصول جزئى هم برداشت نموده بعدا حدود پنج سال كشت نكرده آنگاه ورثه مالك زمين، زمين را گرفته وروى آن كشت نمودند، اينك اين شخص مدعى است كه زمين از آن من است، بفرمائيد زمين مذكور متعلق بورثه مالك است يا متعلق به شخص مدعى است؟ ج – آنچه بنظر مىرسد زمين زراعتى كه كنار رودخانه است حريمى ندارد وزمينى را كه سيل برده موات بالعرض محسوب مىشود كه در اين صورت تا اعراض مالك معلوم نشود كسى نمىتواند در آن تصرف نمايد، بلى اگر اعراض مالك احراز شود هر كس آنرا بقصد تملك احياء نمايد مالك آن مىشود ودر فرض سؤال چنانچه از سكوت مالك