پایگاه تخصصی فقه هنر

مجمع المسائل-ج2-ص292

س 832 – شخصى‌ چند سال قبل وصيت كرده ووصيت نامه‌اى‌ نوشته و امسال مجددا وصيتنامه را تجديد كرده و به پسر بزرگش هم در زمان حياتش تذكر داده بود كه وصيت نامه‌ام را تجديد كردم ودر فلان جا گذاشتم يعنى‌ به پسرش گوشزد كرده كه به وصيتنامه دومى‌ عمل كنيد حال سه‌ماه است وصيت كننده فوت نموده هر چه گردش وتجسس شده وصيت نامه دومى‌ پيدا نشده ولى‌ وصيت نامه اولى‌ موجود است تكليف وصى‌ او كه بنا بوصيت نامه اولى‌ دو نفر پسر بزرگ وساير ورثه هستند چيست صبر كنند كه شايد وصيت نامه پيدا شود يا دستور ديگر مى‌فرمائيد.

ج – آنچه‌را از وصيت دوم مى‌دانند عمل نمايند وبقيه‌را بعد از تفحص ويأس از پيدا شدن آن مى‌توانند مطابق احكام ارث عمل نمايند وهكذا چيزهائى‌ كه با قطع نظر از وصيت لازم بود عمل كنند از قبيل ديون وحج وامثال ذلك انجام دهند.

(تصرف در موصى‌ به موجب فسخ وصيت است)

س 833 – شخصى‌ وصيت مى‌كند وبعدا براى‌ موصى‌ اولاد ديگر پيدا ميشود ودر موصى‌ به تصرفات انتقالى‌ زياد مى‌نمايد واز دنيا مى‌رود بدون اينكه وصيت را فسخ كند آيا اين تصرفات موصى‌ دليل بر فسخ وصيت است يا اين كه وصيت بحال خود باقى‌ است.

ج – اگر مورد وصيت عين شخص خارجى‌ باشد تصرفات ناقله فسخ وصيت است واما اگر متعلق وصيت كلى‌ باشد مثل اين كه وصيت به‌ثلث از اموالش كرده باشد تصرفات ناقله فسخ وصيت نيست واولادى‌ كه بعد از وصيت بدنيا آمده مثل ديگر اولاد از متوفى‌ ارث مى‌برند.

س 834 – شخصى‌ ثلث يك درخت خرما را مالك است ووصيت مى‌كندكه بعد از فوتش ثمره آن را شب هاى‌ جمعه به مؤمنين انفاق نمايد وپس از گذشتن دو سال از وصيت، ثلث درختى‌ را كه وصيت كرده بود با شخصى‌ معاوضه