مجمع المسائل-ج2-ص224
ازدواج او با شوهر دوم صحيح بوده وزناى مرد سوم با او زناى با زن شوهردار بوده وبر مرد سوم حرام مؤبد است.
س 633 – شخصى در بيابان در حال اضطرار زنى راباصيغه فارسى بعقد خود در آورد وزن هم خود را بدون شوهر معرفى كرد هنگاميكه به شهر رسيدند وخواستند صيغه عربى خوانده شود زن گفت من شوهر دارم وبرگشت بخانه شوهر اول خود، شوهر دوم پس از تحقيقات كامل ديد آن زن از شوهر اول اولادش نمىشده واز دوم باردار شده وفرزندى بدنيا آمده فقط زن وشوهر دوم مىدانند كه اين بچه از شوهر دوم است ودر نزد هر دو آشكار است مستدعى است مرقوم فرمائيد آيا الولد للفراش شامل حال اين بچه مىگردد يا نه وطفل از كدام پدر ارث مىبرد ودر صورت جدائى از شوهراول آيا ميتواند با شوهر دوم مجددا ازدواج كند يا نه.
ج – در فرض مسأله با علم باين كه اين ولد از غير شوهر است الولد للفراش شامل او نيست بلى شوهر اول تا نمىداند از زنا است بحسب ظاهر با او معامله اولاد مىنمايد ومادر كه مىدانسته شوهر دارد اگر بحكم شرعى هم عالم بوده كه زن شوهردار جايز نيست بديگرى شوهر كند طفل از طرف او زنا زاده است وارث نمىبرد ولى مرد كه نمىدانسته زن شوهر دارد طفل از طرف او حلال زاده است وارث از يكديگر مىبرند واز شوهر زن طفل ارث نمىبرد واو هم از طفل ارث نمىبرد واين زن بر شوهر دوم حرام مؤبد است.
س 634 – زنى صيغه كسى بوده وهنوز مدت آن تمام نشده وبخشيده هم نشده بديگرى ازدواج نمايد بخيال آن كه مدت بخشيده شده تكليف چيست.
ج – در فرض سؤال عقد ازدواج دوم باطل است واگر جاهل بحكم يا موضوع بوده ودخول واقع نشده بعد از تمام شدن عده جايز است ثانيا او را عقد كند ولى اگر دخول واقع شده حرام ابدى است و جايز نيست او را عقد نمايد.
س 635 – مردى قبل از دخول بعيالش بمرض جذام مبتلا شده وعيالش